۱۳۸۹ مرداد ۲۳, شنبه

درود بر دوستان

دنباله ی خدا و پیامبر در باور ادیان سامی را در پایین با هم میخوانیم(این جستار بسیارهمانند جستار پیشینم در این باره است و شوند آن هم این است که رشته ی سخن را دوباره به دست بگیرم.البته با اندکی دگرگونی) :

موسی که توسط خدای بنی اسرائیل برگزیده شده بود تنها وظیفه اش رستگاری قوم اسرائیل از بردگی فرعون مصر و کوچاندن آنها به جای دیگری بود که در آزادی زندگی کنند و نه تنها رستگاری اقوام دیگر را در نظر نداشت بلکه به همه ی اقوام روی زمین به دیده ی دشمن درخور نابودی مینگریست و حتی همزیستی با اقوام غیر اسرائیلی را برای قوم خودش که پیروان "یهوه" بودند ممنوع کرده بود.تلاش جهادگرانه برای تصرف سرزمین های اقوام بیگانه و نابود سازی اقوام بیگانه اساس تعالیم موسی را تشکیل میداد.
پیامبران ادیان سامی بی اراده و تصمیم خودشان از جانب خدای قومی شان برگزیده میشدند و خدا در نخستین پیامش خویشتن را به آنها میشناساند و همچون یک پادشاه زورمند و فرمانده مطلق به او فرمان میداددر تعالیم ادیان سامی انسان ذاتا شرگرا و خیر گریز دانسته شده.خیر گریزی و شر گرایی انسان در ادیان سامی با نخستین انسان یعنی "آدم" ظهور می یابد.خدا روزی که آدم را آفرید به او گفت که به سخنان شیطان گوش ندهد که شیطان دشمن اوست. و به او گفت که از میوه ی یک درخت مشخصی نخورد. ولی آدم در عین حالی که در باغ خدا و نزدیک خدا میزیست هم به سخن شیطان گوش داد و هم از آن میوه خورد و در نتیجه مورد خشم خداوند قرار گرفت.در ادیان سامی تا زمانی که یک پیامبری بر سر مردم بود و مردم از او میترسیدند , ناگزیر از بدی دوری میکردند ولی همینکه فرصتی میافتند(مانند داستان گوساله پرستی بنی اسرائیل) یا همینکه پیامبرشان از دنیا میرفت به روال سابقشان برمیگشتند.خیرگریزی و شرگرایی در ادیان سامی خصیصه ی ذاتی انسان است.در تعالیم ادیان سامی دستور داده شده که باید انسان های شر گرا(کسانی که خدای خودی را نمیپرستند و مطیع پیامبر زمانه نیستند) را نابود کرد تا شر از میان برود.
در ادیان سامی انسان هیچ اراده ای از خودش ندارد. با خرد خویش نمیتواند که نیک را از بد تشخیص دهد. با خرد خویش نمیتواند که به اراده ی خدا وافق گردد بلکه خدا هرکه را که دوست داشته باشد هدایت میکند و هرکه را که بخواهد گمراه و بد فرجام میکند.حتی انبیا از آن رو پیامبر شده اند که خدا پیش از آفرینش آنها اراده کرده بوده که پیام رسان او شوند و اراده ی خودشان هیچ نقشی در این میانه نداشته است.انبیای سامی از مردم میخواستند که خرد را تعطیل کنند و به سخن و دستور پیامبر که سخن و دستور خدا ست گوش فرا دهند و تعلیم میدادند که هیچ انسانی نخواهد توانست که خیر و شر را تشخیص دهد مگر آنکه تعریفی را که پیامبر ارائه داده است را از پیامبر آموخته باشد.این باور در اسلام در تشیع نیز مورد تاکید شدید قرار گرفته آنجا که تصریح شده که بدون امام معصوم , شناخت خیر و شر و تشخیص راه نجات از راه هلاکت برای هیچ کسی امکان پذیر نیست و از این رو انسان حتی یک لحظه نیز از امام بی نیاز نیست.در فکر دینی اقوام سامی مردم نمیتوانند که خدا را بشناسند ولی خدا خودش را به وسیله ی فرشته ای به یکی از انسان های برگزیده اش معرفی میکند و سپس به وسیله ی این انسان گزیده که پیامبر اوست شناسانده میشود و هرکه نخواهد خدا را بشناسد این پیامبران با او وارد پیکار میشوند تا اجبارا به ذات او اعتراف کند.
در ادیان سامی صفات شری نیز به خدا نسبت داده شده.از آن جمله میتوان به زورگو و اجبار کننده انتقام گیر خودپسند و خودخواه و فریبکار(جبار قهار منتقم متکبر و مکار)بودن اشاره کرد.دین نزد اقوام سامی عبارت است از اعتراف اجباری یا اختیاری به ذات خدا عبادت خدا به وسیله ی نماز و روزه و انجام قطوس عبادی که توسط رهبران دینی تنظیم میشود , رفتن به زیارت خانه یی که مخصوص خداست و تقدیم قربانی های خونین به خدا برای راضی نگاه داشتن او.مثلا در اسلام گفته شده که ایمان داری عبارت است از عقیده به وجود الله , عقیده به پیامبری محمد , عقیده به وجود ملائکه , عقیده که کتاب های آسمانی پنج گانه (صحف ابراهیم تورات موسی و زبور داوود و انجیل عیسی و قرآن) , و عقیده به زندگی اخروی.و گفنه مسلمانی عبارت ست از اقرار کردن به اینکه هیچ خدایی جز الله وجود ندارد , اقرار کردن به اینکه محمد فرستاده ی الله است , برپا داشتن نماز های پنج گانه , دادن زکات مال , گرفتن روزه ی رمضان , رفتن به زیارت خانه ی الله که در مکه است.شیعیان اثنی عشری شرط دیگری نیز برای ایمان افزوده اند که عبارت است از باور قلبی و اقرار زبانی به امامت دوازده امام شناخته شده
دنباله دارد.....
نوشته شده در مهرشید 24 امرداد 3748 زرتشتی

۴۸ نظر:

  1. شاهین جان با درود خیلی جالب نوشتی بحث مفصلی رو راه انداختی خسته نباشی -
    من گوشه هائی را هم باز میگویم:
    در مورد خدا گفتی یک نظریه را اینجا مینویسم:
    من هیچ اجباری در اعتقاد به خدائی که می گویند احساس ، منطق و شعور را به ما عطا کرده است ، ولی می خواهد که از بکار بردن آنها چشم پوشی کنم حس نمی کنم _ گالیله
    این فقط نظر گاالیله نیست نظر هر خرد دار شده دیگری از جمله خود من است خدا چیزی را بده اما اجازه استفاده اش را نده در نتیجه یعنی نداده
    در مورد شر پذیر بودن که گوساله بنی اسرائیل را مثال زدی:
    باید بگویم طبق داستان خود تورات موسی چهل روز میره بالای کوه خودت بگو اگر من به تو بگم میرم و برمیگردم یکساعت دیر کنم تو چی کار میکنی ؟ خسته میشی و ول میکنی و میری وای به حال اون بیچاره هاکه چهل روز صبر کردن کار سختیه معلومه که گوساله پرست میشوند منم بودم یک بلائی سر خودم میآوردمتا کی صبر کنم - بعدشم اینکه خوب تربیتشان هم همین بوده به آنها مربوط نیست
    در مورد عقل دادن:
    در دین اسلام و شیعه عقل ما همان عقل محمد و بعدشم معصومین هست البته متاسفانه
    خودت بگو محمد سواد درستی در علوم پزشکی و نجوم و غیره... نداشته طوری که خدایش الله هم مطابق با خرد و فهم محمد حرف میزده آنوقت ما هم که با لبه تیز شمشیرهایشان پیروش شدیم (چون خرد داشتیم و نمیخواستیم بیخودی پیرو شویم در نتیجه محمد و سردارانش مجبور شدند از شمشیر استفاده کنند) باید مثل محمد فکر کنیم در حالیکه بطور مثال حسابی از علم پزشکی و فیزیک بدن خبر داشتیم و داریم - بطور مثال میدانیم نباید آب و غذا را یک ماه بر بدن ممنوع کنیم اما باید فهم و دانش خود را خفه و سانسور کنیم و با فهم یک موجود بی دانش 1400 سال پیش قبیله نشین زندگی کنیم وای به حال ما بشر که گیر این پیغمبر و این خداو این دین و مذهب افتاده تازه معصومیت این پیغمبرها و امامان هم زیر سوال هست تمامشان گناهان زشت و کبیره میکردند ( به استناد نوشته های خودشان در کتابهایشان) نمونه اش نوح هست ( بزرگترین پیغمبر ما و دین یهود) که به پسرش تجاوز میکرده و وقتی پسرش دادش در میآید به خدایش شکایت میکند در نتیجه خدا یک شهرو با همه موجودات و حیوانات و درختانش میسوزاند وای به حال ما انسانها ما کجای کاریم حالا یک سوال دارم:
    آیا این پسر همان پسر است که سعدی میگه:
    پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد!!!
    در مورد صفات خدا که نوشتی همان صفات انسانهاست مثل قهار بودن و مکار بودن
    دلیلش اینست که خدای محمد همان ضمیرش بوده و بس در نتیجه خدای ما انسانها قهار و مکار هم شده !!!
    در قران نوشته شده تمام این پیغمبرها که اینجا مثالش را زدی صاحب کتاب هستند اما محمد با همشان جنگید و خوب هم جنگید و پدرشان را هم درآورد
    اما شاهین جان در خاتمه بگویم به قول معروف خدای ما انسانها هم بزرگه فقط خدای محمد (که الله باشه) بزرگ نبوده ما هم کسی را داریم دادرس داریم عقل و خرد و عرضه هم داریم حقمان را از دهان این شیر پتیاره دین و مذهب میگیریم

    پاسخحذف
  2. محبوبه عموآقایی۲۴ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۰۷

    دروووود شاهین جان

    خووبی؟

    خوشحالم که بعد از حدود 5 ماه یا بشتر برگشیتی
    درست مثل گذشته!!!
    با همون عقاید
    بذار باهات رو راست حرف بزنم
    اول حرف دلمو می زنم بعد در مورد پستت می نویسم
    ببین شاهین تو این حقیقتو بخوای و یا نخوای باید بپذیری
    چه حقیقتی این که
    یه سری ادم درحد یه نفر یا چند میلیارد بالاخره تو یهودی و مسیحی و مسلمونو با هم قبول نداری
    وجود دارند که با دین های با پیامبران به قول تو سامی اعتقاد دارند
    با همه صفات بدی که تو براشون می گی
    زادگاهت کشوری هست که بیشترشون به این دین اعتقاد دارن و حکومت خود رو بر اساس اون اداره می کنن
    تو می تونستی یه رشته ای مثلا مهندسی رو یا هر رشته ای رو انتخاب کنی تا دست کم کاری به کارشون نداشته باشی و اعتقادات خودتو دنبال کنی
    در اخر هم خودت می دونستی و اهورات
    ولی تو دست گذاشتی رو رشته ای که دقیقا مثل اینه که بخوای عالم دینی بشی که اصلا بهش اعتقادی نداری
    یادت قبل از کنکور بهت گفتم آدمای کثیفی داره
    گفتی نگو
    اما الان می گم
    تو باید تکلیفتو با خودت روشن کنی
    اگه این رشته رو ادامه بدی همه اش از این حرفاست اسلام اینو گفته باید این طوری باشه
    دادرسی اون این طوری بوده باید قوانین این طور باشه و ...
    تو این بین یه سری ادم متعصب مزخرف که فقط بدک کش نام دین داری هستن هم وجود دارن که اخلاق در اونا وجود نداره
    خوب حالا اگه تو اینا رو هم پای این دین بیچاره بنویسی مطمئن باش نمی توونی موفق باشی
    تو این مسیر رو انتخاب کردی
    پس یا واقعا بی غرض از خودت نه مقاله هایی که دیگران می نویسن بشین فکر کن و قضاوت کن
    اگه می تونی تحمل کنی خوب یا علی پیروز میشی
    یا امسال یا سال دیگه
    اما اگه هی بخوای بیا تا بتوونی ایراد بگیری مطمئن باش اصلا نمی ذارن بیای توش
    چون اولین چیزی که باید بگی
    متاسفم که می گم اما باید دست کم زبونی بگی مسلمونی
    مگر نه اصلا اجازه نمی دن وکالت بگیری بتوونی کار کنی
    این واقعیت خوب بهش فکر کن و بعد تصمیمتو بگیر و توش پا بذار و پاش وایسا
    در مورد این مطلبت که ما اعتقاد داریم انسان شر گراست
    من اخه نمی دونم یکی دیگه ادعا میکنه ما باید جواب بدیم( چشمک)
    تا اونجا که قانون میگه مدعی باید ادعا رو ثابت کنه
    مامیگیم انسان هم نفس اماره (امر کننده داره به بدی ) هم وجدان و یه چیز دیگه ام هست حالا یادم نیست
    تا اونجا که منم می دونم دین زرتشت هم همینو می گه او ما به عنوان انسان با کمک پیام اورامون باید به سوی نیکی بریم.
    بعد اون داستان بهشت و ادم وحوا نمادینه
    نشون به اون نشون که شیطان قبلش از درگاه خدا طرد شده نمی توونسته دوباره برگرده که
    می گن اون بهشت یه جایی روی همین زمین بوده خوش و آبو هوا
    ولی بعد که آدم اطاعت نکرده از خدا باقی داستان پیش اومده که از حوا جدا شده و...
    ( نمی خوای که تعریف کنم همه اشو )
    ببین در مورد دین
    من میگم دینی که به تو اخلاق یاد بده
    هر دینی باشه
    باعث بشه تو دروغ نگی
    کردار درستی داشته باشی
    به دیگران احترام بذاری به معنای واقعی خودخواه نباشی و ... خدا رو قبول داشته باشی چون اون نیاز اساسی درونی (فطری ) مثل غذا و پیام اوراشو
    می توونه تو رو هدایت کنه
    من اصلا کاری به اسمش ندارم
    چه زرتشتی باشه چه مسیحی چه یهودی چه مسلمون
    من خیلی از مسلمونو رو آرزو می کنم اسمشونو مسلمون نمی ذاشتن ( شمر و هزار تا آدم کش دینشون مثلا اسلام بود حالا جوابشو این دین بیچاره باید بده)
    واقعا نمی دونم
    اصلا به من چه
    اونا می دونن و خدای خودشون
    من همیشه بهت گفتم من از نظر تئوریک خدا را عرفانی می پرستم از طریق قلبم
    مسلک فلسفی ندارم که بحثهای فلسفی بکنم
    خاله ام معلم فلسفه هستن و مثل من مسلک عرفانی دارن سوالامو ازشون می پرسماما
    من هر کی رو الگوی راهم قرار دادم از طریق قلبش و عرفان خدا را می پرسته نه فلسفه
    برای همین واقعا این سوالا برام مهم نیست
    اصلا چرا باید ادمایی که خیلی وقته مردن هی زیر سوال ببرم
    من الان زنده ام اعتقادمم اینه
    تا آخرشم پاش وایمیستم
    تو که نه دقیقا این نویسنده مقاله همون چیزی های رو گفته که من قبلا جواب دادم
    من گفتم ما میگیم خدا خیر مطلق و بس
    آیه برات آوردم از قران که کتابمونه
    اونا صفت هست نه ذات
    فرق می کنه
    دوباره باد همه حرفامون تکرار کنیم؟
    آخه چرا؟
    خود دانی شاهین
    چرا از اونا نمی خوای ادعاشون ثابت کنن؟( چشمک)

    بگذریم
    بازم خوشحالم برگشتی
    امیدوارم همیشه شاد و سلامت باش
    امید به خدا هر چی صلاح هست پیش میاد
    کنکور رو می دگم
    مثل من که که با امسال میشه دوسال برای خواسته ام دارم تلاش میکنم ارشد حقوق
    می دونم بلاخره بهش میرسم چون میخوام


    در پناه خدا

    بدروووود

    پاسخحذف
  3. درود شاهین جان
    خوشحالم که بالاخره اومدی و آپ کردی و مثل همیشه پرانرژی هستی
    امیدوارم موفق باشی و به هرچیزی که میخوای هم برسی
    به امید اون روز که خرد راهنمای همه ما باشه

    پاسخحذف
  4. شاهین (نویسنده وبلاگ)۲۵ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۰۷

    درود نوشین عزیز
    با دیدگاهت هم راهم فقط باید بیفزایم که عقل در اسلام و شیعه شوربختانه پس از محمد و 14 معصوم به مراجع تقلید محدود میشه (زندگی میمون وار).
    آری نوشین جان ما هم خدایی داریم و سرانجام روشنایی بر تاریکی خرافات پیروز میشه

    پاسخحذف
  5. شاهین (نویسنده وبلاگ)۲۵ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۰۸

    درور بر محبوبه ی عزیز دوست خوبم
    محبوبه جان در مورد اون حقیقتی که گفتی باید بپذیرم پاسخم اینه: اشو زرتشت هم در هازمانی به دنیا اومد که همه مردمان دور و اطرافش یا میترائیسم بودن و یا به آئین های خرافی و وحشیانه باور داشتند. ولی او با همه آنها مخالفت کرد و آئینی نو را بنیاد نهاد و به قول معروف بر خلاف جریان آب شنا کرد و اکنون هم ما میبینیم که پس از 4000 سال آئین او پا برجاست و بسیار فرهنگ ها و ادیان از اون تاثیر پذیرفته اند.پس کار من هم اشتباه نیست.تا زمانی که سنت شکنی نکرد و برخی از قوانین رو زیر پا نگذاشت پیشرفتی هم در کار نیست. چون در این صورت ما همان مردمان نخستین بودیم و هیچ پیشرفت و انقلاب و اندیشه ی نویی به وجود نمی آمد.در باره ی زادگاهم سخن گفتی ولی خودت هم خوب میدونی زادگاه من کشوری ست اصلا زرتشتی و فرهنگ و تمدنی دارد که با آئین و باور زرتشتی پیوند خورده. ولی مردمان ایران شوربختانه بسیاریشان فرهنگ خود را فراموش کرده اند (حتا فرهنگ پس از اسلامشان را). مردم ایران پس از صفویه مردم دیگری شدند. و شوند آن هم پذیرفتن خرافات دینی و شیعی بوده و هست.و این حقیقتی ست که هیچ کس نمیتواند آن را رد کند و تاریخ هم بر آن صحه گذاشته.
    در مورد رشته ی حقوق هم باید بگم هیچ اقلیتی اجازه نداره در این رشته درس بخونه ولی همانگونه هم که پیشتر گفتم شناسنامه ی من و برادر و خواهرم اسلام هست.دانشگاه هایی را هم که انتخاب کردم محدود هستند و نتونستم همه دانشگاه ها رو انتخاب کنم چون تعدادیشون در باره ی شخص پذیرفته شده تحقیق میکردند. دانشگاه تهران رو هم از ابتدا نخواستم انتخاب کنم چون اون دانشگاه هم مشکلات خودش را داشت.برای همین انتخابام محدود ولی امن هست.ولی درباره ی درسها باید بگم من مشکلی با خوندن و پاس کردن واحد های فقه و ... اسلامی رو ندارم.از این جمله ای که میخوام بگم منظوری ندارم فقط میخوام منطقم رو در این باره درک کنی: "از قدیم گفتن آدم دشمناشو باید خوب بشناسه تا بتونه باهاشون مقابله کنه." (دوباره تکرار میکنم که منظورم این نیست که همه ی مسلمانان دشمن من هستند.فقط خواستم بدونی که برام گذراندن این چیز ها سخت نیست). اما در مورد وجود افراد کثیف و افراطی که در این رشته وجود دارند گفتی ولی من میگم در برابر اینها افراد نیکو و با فرهنگ و دادگری و دادجویی هم وجود دارد.همه رو که نمیشه به یک چوب زد.
    ولی جایی در مورد غرض گفتی. دوست خوبم من هرگز نوشته هام از روی غرض ورزی نیست و چیزی رو که 100% بهش باور دارم رو مینویسم و در همه ی نوشته هام از سرچشمه هایی بهره بردم که نوشته هاشون رو قبول دارم.

    پاسخحذف
  6. شاهین (نویسنده وبلاگ)۲۵ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۰۹

    من خودم میدونم که پا در چه رشته و چه محیطی گذاشته ام و خودم رو هم آماده کردم.ولی این قدر ها هم کودن نیستم که تو اون محیط بی گدار به آب بزنم.به قول معروف جایی نمیخوابم که زیرم آب بره.
    در مورد شر گرا بودن انسان: اون چیز دیگه ام که گفته بودی الان یادت نیست رو من میگم.این سه نفس هست: نفس اماره نفس لوامه و نفس مطمئنه که البته این آخری برای همه تعریف نمیشه (از دیدگاه اسلام). دوست خوبم بگذار کمک کنم روشن تر بتونی دیدگاهت رو در این باره بگی. اونجایی که خواستی بگی همچین باوری در آئین زرتشت هم وجود دارد باید بگم بله. ذات انسان از تضاد بین دو نیروی اهورایی (سپنتا مینو) و اهریمنی (انگره مینو) تشکیل شده (مانند نفس اماره و لوامه در اسلام).تا اینجا همه چی مشترک هست.ولی مهم از اینجا به پس است. ناهماهنگی و تفاوت بین این دو باور این است که اسلام و شیعه اینقدر به انسان کم اطمینان دارد که حتی برای "ریدن" هم فتوا صادر میکند ولی آئین زرتشت با باور به اینکه انسان ذاتا حق گرا و نیکی جوست او را بسیار آزاد و مختار گذاشته.حتی در اسلام "آدم" یعنی جد بزرگ همه ی مردمان هم گناه کار بوده .کاری به این ندارم که این فقط یک داستان نمادینه یا یک حقیقت (خودت هم میدونی که خیلی از یهودیان و مسیحیان و مسلمانان به واقعی بودن این داستان باور دارند) ولی موضوع مهم این است که این داستان یک داستان دینی است که در قران هم آمده.پس به راحتی و بدون هیچ سفسطه کردنی میشه نتیجه گرفت که اسلام مردمان را شرگرا میداند (این موضوع نه تنها در باره ی داستان آدم و حوا صادق است که در باره ی بسیاری چیز دیگر هم صادق است).
    دوست عزیز فکر کنم با 2 3 تا دلیلی که در بالا آوردم ادعام رو ثابت کردم.لطفا اگر هم پاسخی داری بدون سفسطه و ماله کشی بیان کن.

    پاسخحذف
  7. شاهین (نویسنده وبلاگ)۲۵ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۱۱

    در باره ی دین: دوست خوبم من هم تمام حرفات رو میپذیرم. مهم نیست که چه دینی داشته باشی.مهم این هست که انسان باشی و انسانیت داشته باشی و تمام صفاتی نیکویی که گفتی رو داشته باشی.ولی مشکل من با اسلام این است که به اینها هم بسنده نکرده و بسیار خرافیست و حتی در باره ی بچه ای که اگر در هنگام زلزله روی عمه ات افتاده باشی و او حامله شده باشد هم اظهار نظر کرده (رساله ی خمینی) .دین اسلام از دایره ی خودش خارج شده و در همه چیز سرکشی کرده.دین اسلام پتانسیل شر بسیاری دارد.این سخنان را با دلیل بهت میگم. یک نگاه ساده بنداز و ببین که در جهان کنونی چندین گروه تروریستی وجود دارد؟ به نظرت چند درصدشون شاخه هایی هستند که از دل اسلام بیرون آمده اند؟ آیا آئین زرتشت بودا مسیح و حتی یهود این چنین پتانسیلی داشته؟ اگر داشته چرا ما گروه تروریستی که بر پایه ی بودا زرتشت و... باشه نداریم؟ چرا ما از دل این باور ها گروه های افراطی و شر نداریم (اگر هم زمانی بوده اند گروهی مسیحی نزاد پرست تعدادشون یک پنجم گروههای افراطی مسلمون نیست)؟ چرا این همه طالبان القاعده و... بر مبنای تئوری اسلام شکل گرفته اند؟یکی از مهم ترین شوند های این اتفاق هم این است که اسلام در همه چیز سرکشی کرده. آیا آخرین و برترین دین خدا باید چنین پتانسیلی در خود داشته باشه؟ آیا این همان دینی ست که تمسک جستن به اون همه را نجات میده؟ جواب من که یک نه بزرگ است ولی مسلمونایی که مصداق آیه ی "بر گوشها و قلبهایشان مهر زده ایم" رو نمیدونم. به نظرم خود قرآن به بهترین شکل ممکن مسلمون ها رو تعریف کرده.نگو این مشکل از مردم است و نه از دین.دو دلیل برای رد این حرف برات میارم: 1.این مردمی که اکنون مسلمان هستند در افغانستان و عراق و... 1400سال پیش زرتشتی بودند.گروهی هم مسیحی. پس چرا اون زمان این همه گروه تروریستی از دل آئین های زرتشت و مسیح بیرون نیومد؟
    2.گفتن این جمله که اشکال از مردم است فقط یک توجیه نا موجهه و برداشتن تقصیر از گردن اسلام هست.چرا اسلام 72 فرقه شده؟چرا دینی که کامل ترین دین و آخرین و جامع ترین دین هست و از جانب الله "علی کل شی قدیر" آمده نباید طوری باشه که چنین پتانسیلی نداشته باشه و بر بدی مردمی که تو بدشون میدونی غالب بشه؟آیا قدرت الله از قدرت مردم کم تر است و ذات مردمان اینقدر شر و کثیف هست که الله نمیتونسته آخرین و جامع ترین دینشو طوری تنظیم کنه که جلوی این فتنه ها گرفته بشه؟نتونن از دین الله استفاده ابزاری کنن؟اینها از قدرت الله خارج بوده؟!

    پاسخحذف
  8. شاهین (نویسنده وبلاگ)۲۵ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۱۳

    گفتی یک سری مسلمون هستن که شرمت میاد بگی اونها هم مسلمونن و به شمر و آدم کش های دیگر اشاره کردی من علی و خیلی های دیگر رو هم به این لیستت اضافه میکنم که کار اونها هم با امثال شمر و یزید فرقی نداشت. هر دوی علی و شمر به نام اسلام آدم کشتند ولی فرقشون اینه که چون شیعه به علی تعصب خاصی دارد آدم کشی های علی قانونی و الهی بوده ولی چون با شمر بد هست آدم کشی های اون (که به مراتب کمتر از علی هم بوده) جنبه ی شر گرفته.در اینجا فقط یاد یک جمله از ملاصدرا میافتم که گفته بود " خدا مرا به جماعتی کودن گرفتار کرده" . من هم دیگه واقعا نمیدونم که باید چی بگم که از خرافه دست بردارید. (دوست عزیزم منظورم از کودن تو با فرهنگ که خیلی متمدنانه داری با من بحث میکنی نیست.منظورم اکثریت خرافه پرست و مصداق آیه ی "گوش و قلب" هست) .
    در مورد اینکه تو خدایت را از راه عرفان میشناسی حرفی ندارم. هر کس به شیوه ی خودش به سوی خدا میره و اون رو میشناسه.ولی من خودم شخصا زیاد طریق عرفان رو قبول ندارم و طریق اشراق سهروردی رو میپسندم.یعنی عرفان + عقل. و نه شهود صرفا باطن. همه جا عقل باید دخیل باشه وگرنه مورد قبول من نیست.تا اونجایی هم که میدونم بزرگترین فیلسوف اسلام یعنی ملاصدرا هم به همین امر باور دارد که عرفان و عقل باید با هم آمیخته شوند.
    اما دوست خوبم بزرگترین اشتباهی که کردی و من واقعا ناراحت شدم اینه که گفتی "صفات خدا با ذات خدا فرق میکنه" .دوست خوبم نمیدونم چگونه اینقدر بی آگاه هستی و با این بی آگاهیت از اسلام و شیعه هم دفاع میکنی و بر حق میدونی. ولی باید بدونی که در اسلام ذات خدا عین صفات اوست و این دو از هم جدا نمیشوند.این یعنی "توحید صفاتی"که از نظر امام اولتون علی این نوع توحید بالا ترین مرحله ی توحید هست.( حتی علی هم گفته. پس فردا سفسطه نکن و نگو که این ربطی به دین ندارد و آخوند های جمهوری اسلامی گفته اند. نه عزیز آخوند نگفته.علی که براش قرآن به سر میگیرین گفته). پس زمانی که گفته میشه الله مکار و جبار است نه فقط صفاتش گفته شده بلکه عینا ذاتش نیز مکار و جبار است.

    پاسخحذف
  9. شاهین (نویسنده وبلاگ)۲۵ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۱۵

    محبوبه جان حالا دیدی که من نیازی به اونهایی که تو هی ازشون حرف میزنی میگی نوشته هات رو از اونا کپی کردی ندارم؟به چیزی که اینجا میگذارم باور دارم و خودم هم میتونم ثابتشون کنم.پس لطفا از این پس اینقدر نگو که من از خودم نمینویسم.من اگر از سرچشمه های مختلف مینویسم به خاطر این هست که با مدرک حرف بزنم و گروهی نتونن بگن که اینها همه حرف های خودت هست و همش مزخرفه. میخوام نشون بدم که غیر من خیلی ها هم هستن که چنین باور دارند. و مطمئن باش هیچ وقت چیزی رو نمینویسم و نمیگم که بعدا براش پاسخی نداشته باشم. فکر میکردم این رو پس از این 2 3 سال فهمیده باشی ولی مثل اینکه هنوز به من شک داری.(چشمک)
    ممنون از اینکه برام دعا میکنی. من هم امیدوارم حتما موفق باشی و سلامت و مثل همیشه همینجور متمدن و با فرهنگ.به هر چی هم میخوای برسی (نمیگم اونایی که به صلاحت هست رو فقط برسی چون چیزی رو که خواستی چه نتیجه ش خوب باشه چه بد چون خواستی باید پاشون بایستی)
    در پناه اهورا

    پاسخحذف
  10. در جواب به شاهین
    شاهین جان باهات موافقم امیدوارم تو این جهنمی که در آن بسر میبریم همه مردم با وجود انسداد همه منافذ عقل و خرد و راه راست بازهم مثل تو خود جوش خودشان بفهمند چی درسته چی غلطه

    پاسخحذف
  11. محبوبه عموآقایی۲۶ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۹:۲۵

    درروود شاهین عزیزم
    خووبی؟
    خوب من متاسفم که شرایطت این طوری هست
    متاسفم که یه عده ادم کج فهم دینو این طوری معنی می کنن
    متاسفم که با این رفتارهای غلطشون به حیقیتی که بهش ایمان دارن صدمه می زنن

    در مورد اشورزشت و تو
    شاهین اون مال 4000 سال پیش بود اون شرایط
    اما خوشحالم که پای هدفت و علاقه ات وایمیستی
    منظورم فقط و فقط حقوق هست
    من منتظر روزی می موونم که با هم در مورد مسائل حقوقی
    نه ترخدا فقهی ها
    فقط حقوق حرف بزنیم
    اگه اون روز تا ابد طول بکشه منتظر می موونم
    این که مردم فرهنگشونو فراموش کردن
    این که یه مشت ترک صفوی اومدن فرهنگ ایران زمین رو نابود کردن که حرفی نیست
    جوونایی که از معروف ترین شاهزاده و گذشته شون مثل سیاوش هیچی نمی دونن
    از جنگ ایران زمین و تورانیان و از کشته شدن افراسیاب به دست کیخسرو از داستان بیژن و منیزه از داستان گودرز و گیو فرهاد و گیو های دیگه
    درخت هر چقدر پر و بال بگیره اگه ریشه محکمی نداشته باشه استوار نخواهد بود
    جوونای ایران زمین الان ریشه هاشونو فراموش کردن
    ربطی به دین هم نداره

    ببین شاهین قبلا هم این بحث احکام اسلام را پیش کشیدی
    من به تو اطمینان کامل دارم اما لجاجت تو بیش از اندازه روی دانسته هات و باورهات اجازه فکر کردن بهت نمی ده
    خواهش می کنم نگو دین زرتشت احکام رو به خود پیروانش سپرده
    بگو اصلا از اون موقع کتاب و ایینی نموده که پیروانش بخواند دنبال کنن
    دیگه اینو خودت می دونی با یه سری اطلاعات تاریخی لطفا پاسخ منو نده
    در زمان ساسانیان بود که همین کتاب هم جمع آوری شد
    که بعضی هاش معلوم نیست دقیق منتسب به خود زرتشت بشه
    خواهش می کنم نذار قضیه که 3 سال پیش در موردش حرف می زدیما بگم
    خودت می دونی زرتشتی ها اعتقاد دارن باید جسدشونو بذار حیوانات بخورن الان که خودت می گی این تحریف شده است
    پس دیدی اگه شما هم ایینتون دقیق و نزدیک تر بود مطمنا آثار و یه راههای برای دنبال کردن داشت
    خودتم می دونی علمای دینتون نشستن یکم آیین و فلسفه بافتن بتوونن جواب سوالا رو بدن
    خواهش می کنم این سامی و غیر سامی رو از هم جدا نکن
    یه سری عقاید هست که مال همه بوده
    یه دلیل محکم برای من بیار که زرتشت معتقد بوده به یه چیزی مثل نظریه داروین نه آدم و حوا

    پس این که ما احکام داریم چون نزدیکترین دین هست به زمان حال
    پس خواهش می کنم دیگه اینو مطرح نکن
    نمی خوای که یه دینی با قدمت به قول خودت 4000 سال با 1400 سال برابر باشند؟

    من بازم می گم تو نوشته هات اگه از روی غرض نباشه اما فقط در پی پاسخی
    می دونی پسر عموم یه حرف جالب می زنه می گه با هر کی بحث می مکنه می گه جواب منو 24 ساعت بعد بده چون من خودم تجربه اش کردم که اون ذهن آدم در گیر می کنه پاسخ فوری نشون دهنده لجاجت هست نه فکر
    بعد نه فقط به دنبال دادن پاسخباشی
    تازه این که بهش فکر کنی شاید شاید فقط 1 درصد برام من این حق را قائل بشی که من درست می گمشاید قضیه فرق می کرد
    اما تو همین الان که داری نظرمو می خوونی قضاوت کردی که نادرست و باید دلیل برای ردش بیاری
    اگه غیر از اینه بگو غیر از اینه؟

    من نگفتم تو کودنی
    می دونستم باید به اینها فکر کرد باشی
    فقط می خواستم بدوونی اینجا هیچ غیر مسلمونی نیست
    می دونی چرا
    چون شرط امتحان کانون مسلمون بودن هست
    حتی کوچکترین حقی برای دین های قانون اساسی قائل نشدن
    می دونم از نظر تو اینها پای اسلام و امام علی نوشته میشه
    ولی از نظر من این نیست
    یه مشت آدمهایی که یدک کش نام مسلمونی هستن این قانون ها رو گذاشتن
    اونا که راست راست تو چشات نگاه می کنن
    دروغ می گن در حالی که ما در دینمون دروغ بزرگترین گناه هست و کلید همه ی پلیدی هاست
    در یک روایت حتی از زنا هم بدتر دونسته شده
    در مورد داستان حضرت لادم جات خالی دیروز دوباره از خاله ام پرسیدم
    تو جواب اون چیزی رو که من مطرح کردم ندادی
    می گن ادم یه جایی خوب روی زمین بوده خوش و آب و هوابوده
    یعنی تقدیر این بوده که این طور بشه ببخشید بحثم با خاله نیمه تموم موند که در مورد جبر و اختیارش حرف بزنیم
    اما خاله ام گفتن نشون می ده یعنی این اتفاق باید می افتاده

    پاسخحذف
  12. محبوبه عموآقایی۲۶ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۹:۲۸

    اول در مورد اون حرفات در مورد شرا گرا بودن و داشتن پتانسیل بدی در اسلام یه سوال
    شاهین من و تو از نظر سرشتی با هم فرق می کنیم
    یعنی تو مثل من اانسان نیستی؟
    یعنی تو که زرتشتی هستی
    یه یکی دیگه اینجا به قول خودت بودایی و مسیحی بود با من از نظر سرشتی فرق می کرد؟
    خوب ما همه انسانیم تو می خوای بگی تنها تفاوت ما دینمون هست
    و این دین باعث شده یکی مثل بن لادن ایجاد بشه
    و یکی مثل مثلا مادر ترزا
    متاسفم کسی رو از زرتشتی نمی شناسم بگم

    تو می گی فقط یه اعتقاد با یه انسان این کارو می کنه؟
    تو آدمای خوب از مسلمونا رو هم ادم حساب نمی کنی تا من برات مثال بزنم
    تو اصلا کسی رو از مسلمونا خوب نمی دونی
    تو فقط بد ها رو دیدی
    من چی بهت بگم
    تو می خوای حقوق بخونی ولی میگی یه قانون مهم نیست خوب باشه یا بد
    مهم اینه که چه جوری اجرا میشه
    در حالی که همه می دونن حتی اگه یه ذره به حقوق علاقه نداشته باشن مجری یه قانون کاری به خود قانون نداره بذار بیشتر در مورد این حرفت فکر کنم
    در مورد آبستن شدن اون عمه که من تا حالا دست کم دوبار گفتم
    اما تو همه حرفای منو ماله کشی می دونی
    و حرفای خودت رو خرد
    من چی می توونم بگم
    تو که قضاوتت کردی پس من کاری نمی توونم بکنم
    دفاعیات من از نظر شما وارد نیست
    پس حکمتو بده

    شاهین تو فقط یه بار به من بگو خودت باز کردی نهج البلاغه رو بخوونی
    نه اونا که می یان ایراد می گیرونو
    چرا تو نهج ابلاغه حضرت علی نوشته زن ناقص تر و این چیزا رو نمی گم
    یه حکمت و یا یه نامه فقط یکی یا یه جمله قصار
    بعد در مورد اون قضاوت کنی

    من می دونم تا مرد سخن نگفته باشد علم و هنرش نهفته باشد
    من اونو از کتابش شناختم
    و از شیوه زندگیش
    خواهش می کنم در مورد قضاوت و مقایسه کردنت دقت کن
    من توقع احترام ندارم اما توهین به مردگان اگه یکم فقط یکم واقعا به کردار نیک اعقاد داری درست نیست
    اونا دستشون از دنیا کوتاه
    من برام احترام به مردگان اهمیت خاصی داره و اینقدر راحت قضاوت نمیکنم
    من قبلا هم بهت گفتم
    این عرفانی بودن دلیل نمیشه عقل نداشته باشم
    اما من دوستامو دوست داارم بدون هیچ دلیل قانع کننده عقلی

    من هنوزم میگم صفات با ذات خدا جداست
    امروز از خاله ام توجیح فلسفیشو می پرسم بهت می گم
    خوب تو یه قدم از من جلو تری چون فلسفه دبیرستان پاس کردی من نه
    اما من کم نمی یارم چون خاله ام فوق لیسانس فلسفه ان!!!!

    در مورد ذات بودن و صفات خدا یکی بودن در اسلام بذار من بهت بگم
    نه تو به من
    من مسلمون
    آگاهی هم ندارم چون گفتم علاقه ای به بحثای فلسفی ندارم
    این معنیش این نیست نه توونم پاسخش بدم

    من قبلا هم بهت گفتم من بهت اعتماد دارم اما این پافشاری هات بدون فکر منو همیشه وادار می کنه که شاید فکر کنم کارم درست نباشه
    و بیشتر تو رو روی لجاجت بندازه نه چیز دیگه


    ببین شاهین من با فرهنگ و بی فرهنگ از نظر تو
    دشمن و یا غیر دشمن
    کودن و غیر کودن
    بهت حق می دم
    بعضی آدما هستن که با اسم دین کارای غیر انسانی می کنن
    دین اسلام این وسط خراب شده
    و با حرفهای احمقانه همه مردم را نسبت به هم بد کردن
    در کتابی که نوشته به عقاید اونها توهین نکنید تا به عقاید شما توهین نکنن
    در کتابی که نوشته که من به دین خودم شما هم به دین خودتون
    یه سری کسای به خودشون اجازه می دن بگن مثلا صیهونیسم باید نا بود شه
    من اینها رو از 3 سال پیش بهت می گم اما تو هرگز توجه نکردی

    بگذریم
    من نه این که تو زرتشتی هستی
    نه این که تو دوست داری مردم رو از ناآگاهی در بیاری

    فقط به خاطر این که ایرانی هستی
    خون ایرانی و آریایی تو رگات جریان داره دوست دارم
    حالا که به حقوق هم علاقه داری باعث نزدیکی بیشترمون میشه

    برات آرزو می کنم صلاحت پیش بیاد
    چون پیاه اعتقادم اینه که خدا بریا ما بهترینو رو رقم می زنه
    حتی اگه اون خواسته تو نباشه
    می دوین یه جا خوندم نوشته بود خدا رو از اونجا شناختم که هر چه من خواستن نشد و هر چه نخواستم شد

    می دونم این نظر خردیت معنی نداره

    من بهش اعتقاد دارم
    باشه برات اروزی بهترین ها رو دارم

    امیدوارم به خواسته ات برسی
    یکم مهربون تر بشی( چشمک)
    شاد باشی
    سلامت در پناه خدا و زیر سایه پدر و مادرت

    پیروز باشی دوست خوب من

    بدرووووووود

    قلب قلب قلب قلب

    گل گل گل

    بدروووود

    پاسخحذف
  13. محبوبه عموآقایی۲۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۹:۰۲

    دروووود

    خووبی امروز اومدم در مورد دو تا چیز که یکیشم اشتباه من بود توضیح بدم
    من با افتخار اگه اشتباه کنم می گم
    من که قبلا گفتم فلسفه نخووندم هیچ هیچ علاقه ای هم ندارم
    پرسیدم برام توضیح دادن توحید صفاتی و توحید ذاتی
    و این که ذات خدا همون صفاتش هست
    بعد پرسیدم چرا متضاد هست
    گفتن مثل انسان البته درست نیست مقایسه که می توونه هم مهربون باشه و هم جبار
    یا مثل من یکم یکم مهربون و زود جوش( تعریف از خود نباشه!!!)
    تو واقعا فکر می کنی من سفسطه می کنم؟؟؟
    اشکال نداره

    شاهین من قبلا هم این بحث کردم بودم
    یادم هست که تو گفته بودی خدا ما جبار و از این حرفاست
    ما یه دعا داریم اسمشو صد در صد شنیدی جوشن کبیر که 1000 نام خداست
    می توونی تضاد بیشتری پیدا کنی شاید تو اون
    خدای من مهربون با انسان های خوب و
    با ظالمان قهارانه و با سرسختی به مجازاتشون می رسونه
    مثل امام علی ما که در برابر بچه های یتیم ها حتی اونا رو به پشتش می نشوند اما در برابر مخالف تنها شمشیر زبان مشترک بود!!!
    این از نظر من که تضاد نیست
    اما اگه تو فکر می کنی اهورات خیلی مهربون تر از الله و پروردگار منه
    دیگه متاسفم
    تو به یه دوگانگی اعتقاد داری که من اصلا نمی توونم پاسخ بدم
    اون به خودت بستگی داره

    در مورد پتانسیل
    اولا تو تقصیری نداری الان تو سنت فقط پیروان اسلام رو می بینی به خصوص در جایی که زندگی می کنی
    اما نمی خوای که داستان قتل مانوی ها و مانی
    داستان تسلط کلیسا بر مردم که حتی نمی تونستن چرک های بدنشونو بشورند
    یا نه همین داستان صیهونیست ها رو از یاد ببری
    می دونم قضیه فلسطین دیگه خیلی لوث و مسخره و سیاسی شده
    اما از اصل قضیه که اونا در پی نسل کشی هستن که چیزی کم نمی کنه
    یا نسل کشی در هززه گوین
    در ارمنستان توسط ترکان
    و....
    می خواستم اینا رو هم یادآوری کنم بتوونیم راحتت در مورد پتانسیل حرف بزنیم
    اما من هنوز سر حرف هستم هیچ قانونی ربطی به مجری اون نداره
    یک قانون خوب به مجری خوب نیاز داره
    چه بسا یه قانون متوسط را یه مجری خوب بتوونه به نحوه بهتری اجرا کنه
    می دونم اینم از نظرت سفسطه است
    چون تو هنوز فکر می کنی بن لادن به اسم مسلموونی آدم می کشه
    یا یه سری آدم تو عراق و عربستان به اسم وهابیون شیعه سر می برن
    یا تو هیمن مرزهای خودمونم این کارو می کنن بعضی سنی ها مثل ریگی اما اینا چه ربطی به اسلاام داره نیم دونم
    چون من می دوونم تو کتاب آسمانی نوشته قتل یه نفر برابر قتل تمام انسان هاست این حکم با رفتار اونها برابر؟
    میشه گفت اونا واقعا مسلمونن؟
    محض رضای خدا مسئله جنگ و کشتن تو جنگ مطرح نکن که می دوونی از نظر ما جهاد مهمه
    منم هرگز نمی توونم تو رو توجیح کنم
    همین
    باید برم اگه دوباره چیزی به ذهنم رسید می نویسم وقت دارم که؟

    مواظب خودت باش
    پیرروز باشی دوست خووبم
    در پناه خدااا

    پاسخحذف
  14. لطفا" آدرس من را در پیوندهایت ویرایش کن

    عکس روی جلد مجله تایم / نتیجه طرفداری شدید طالبانها از فرامین اسلام و گوش کردن آنها به دیدگاه علی در مورد زنان که میگوید: زنان ناقص العقل و ناقص الایمان و ناقص البخت و ناقص ال همه چیز هستند!!
    ما زنها ناقصیم
    الناقصو من ال اینطوری شدن
    عربیشو گفتم تا اعراب و معربین ایرانزاده خوششان بیآد

    پاسخحذف
  15. درود شاهین جان
    نه عزیزم
    آخه چرا باید دلخور باشم ؟
    راستش من خیلی وقته که دیگه از فضای مجازی کندم و بسنده میکنم به نوشتن و آپ کردن وبلاگم . زیاد تو مود ِ کامنت گذاشتن واسه کسی نیستم ... ولی همه رو میخونم .
    امیدوارم همین امسال حقوق تهران قبول شی ... اگر هم نشدی ناراحت نباش ، سال دیگه حتماً قبولی .
    موفق باشی .

    پاسخحذف
  16. راستی قسمت نظرات وبلاگت نصفه نیمه نمایش داده میشه . یه چکی بکن .

    پاسخحذف
  17. محبویه عموآقایی۳۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۲۷

    دروووود
    خووبی
    می دونم از دستم ناراحتی
    من الان 3 ساله می شناسمت
    اخلاقت دستم اومده
    حتی می تونم دقیقا الان حدس بزنم برای کدوم قسمت ها از دستم ناراحتی
    اما شاهین من یا حرفی نمی زنم
    یا چیزی رو که بهش معتقدم می گم
    تو هم باید منو شناخته باشی
    من رکم
    من همیشه برات آرزوی پیروزی می کنم دوست خوبم
    خاطرت تو ذهنم می مونه همیشه
    در پناه خداا
    بدروووود

    پاسخحذف
  18. شاهین (نویسنده وبلاگ)۳۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۵۲

    درود بر محبوبه عزیز
    دوست من میشه بهم بگی این حرف رو بر چه مبنایی میزنی؟ "خواهش میکنم نگو دین زرتشت احکام رو به خود پیروانش سپرده.بگو از اون موقع اصلا کتاب و آئینی نمونده که پیروانش بخوان دنبال کنن"
    دوست من در پاسخ جملات بالا از این که "مسلمونی و مسلمونی یعنی تخته کردن عقل و تفکر و ندانسته وراجی کردن"صرف نظر میکنم.ولی لطفا به پرسش هام پاسخ منطقی بده نه پاسخ اسلامی.تو از کجا میگی که کتابی از اون زمان نمونده؟پس گاتها که سروده های خود زرتشت هست پشمه؟یسنا که به وسیله ی هم دوره ای ها و شاگردان زرتشت نوشته شده پشمه؟ (کاری به بقیه ی اوستا و نسک های پهلوی پیش و پس از اسلام ندارم چون از فهم اسلامیون خارج هست). واقعا در این همه مدتی که با هم بحث میکنیم این سخنت جرو ناراحت کننده ترین سخنات بود و ثابت کرد که مسلمونی.من 3سال هست که دارم بهت میگم آئین ما به طور کلی با تعریفی که شما از دین دارین (در ادیان سامی) فرق میکنه.ولی تو باز هم میای و با کمال اعتماد به نفس درباره ی احکام و نسک های آئین ما نظر میدی.نمیدونم چی در پاسخت بگم چون ازم خواستی بحث های تاریخیشو نکشم وسط (چون شاید خودتم میدونی که اشتباه کردی و اگر سیر تاریخیشو برات بگم آشکار بشه که چه اشتباهی کردی). فقط به این اندازه بهت بگم که اگر یک بار و فقط یک بار هم که شده گاتها رو بخونی میفهمی که آری زرتشت احکام رو بر عهده ی خود ما گذاشته و هیچ زرتشتی مجبور نیست از ترس مکار و جبار و قهار بودن مزدااهورا یک سری اعمال خاصی رو انجام بده.بلکه رابطه ی پاداش و جزا در آئین ما با اعمال , یک رابطه ی علت و معلولیه (علی).

    پاسخحذف
  19. شاهین (نویسنده وبلاگ)۳۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۵۳

    میگی نمیخوای بحث 3 سال پیش رو تکرار کنیم ولی نظر من اینه که باید تکرار بشه چون اصلا متوجه تقسیم بندی که از اوستا برات کردم نشدی.هیچ کس ادعا نمیکنه که در اوستا چیزی بیش از گاتها منتسب به زرتشت هست.بقیه اوستا یا در زمان معاصر او نوشته شده یا نوشته هایی ست پیش از ظهور او یا نوشته هایی ست که پیش و پس از اسلام نوشته شده.هیچ زرتشتی ادعایی غیر این نداره.ولی تو جوری میگی "یه مشت فلسفه بافتن" که کسی ندونه فکر میکنه 5تا پیرزن یه جا نشستن و فقط نخ ریسیدن.تا به حال یک کلمه از همین به قول خودت "یه مشت فلسفه" رو خوندی؟ معلومه که نخوندی.اگر خونده بودی دیگه نمیگفتی "یه مشت فلسفه". نمیگم بیا فیلسوف شو.ولی درباره ی چیزی که نمیدونی اظهار فضل نکن عزیز.من اگر درباره ی اسلام میگم و انتقاد میکنم چون ادعا دارم که حد اقل قرآن رو 1بار خوندم.پس اگر در مورد اسلام انتقادی هم میکنم حداقل یه چیزایی حالیمه.
    من ادعا نکردم شخص زرتشت به نظریه داروین معتقد بوده ولی این ادعا رو میکنم که آئین ما به این نظریه معتقد هست.رجوعت میدم به یسنا.
    معلومه که آئین بهی با قدمت 4000 سال (نگو به قول خودت چون من این حرف رو از خودم در نمیارم و این تاریخ اثبات شده.البته برخی باور دارن زرتشت پیشتر از 4000سال پیش بوده) با آئین 1400 پیش اسلام برابری نمیکنه.اگر برابری میکرد که من مسلمون میشدم.آئین ما درسته نطفه اش 4000 سال پیش یعنی 2600 سال پیش از اسلام بسته شده ولی به اندازه ی همون 2600 سال هم از اسلام جلو تره.چون احکام ما الهی نیست و عقلی هست. و هرچه به جلو حرکت میکنیم عقل و تفکر هم بیشتر و بیشتر تکامل پیدا میکنه و احکام پیشین منسوخ شده و احکام جدید جایگزین احکام پیشین میشن و برای همین ما ادعا میکنیم که برعکس همه ادیان دنیا آئین ما آئینی ست دینامیک و همواره با نو شدن جهان آئین ما هم نو میشود. همان گونه که زرتشت هم در گاتها از ما خواسته بر طبق "قانون اشا" همواره جهان را نو کنیم و خودمان هم نو شویم.برای همین هست که ما احکامی مانند احکام مثلا الهی غیر قابل تغییر و خشک اسلامی رو نداریم.
    امیدوارم تونسته باشم در این باره روشنت کرده باشم.

    پاسخحذف
  20. شاهین (نویسنده وبلاگ)۳۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۵۴

    در مورد اینکه میگی پاسخت را سریع ندم: دوست عزیز من پاسخت رو سریع نمیدم.من در 24 ساعت شبانه روز حداقل 2 3 بار بخش دیدگاه های وبلاگم رو چک میکنم.برای همین تا کسی دیدگاهی بگذاره من به فاصله ی چند ساعت بعدش مطلع میشم.اگر دیده باشی من بیشتر وقت ها پاسخت را یک روز (یا بیشتر مثل حالا) بعد از اینکه دیدگاهت را گذاشتی میدم.پس لطفا یک طرفه به قاضی نرو و بدون من پاسخ هایی که میدم رو به خوبی روشون فکر میکنم.
    بله دوست خوبم میدونم که کوچکترین حقی رو برای اقلیت های دینی در آزمون کانون وکلا قائل نیستن.
    دوست عزیز من هیچ بحثی در باره ی داستان آدم و حوا ندارم.فقط بهت یاد آور شدم که خیلی ها این داستان رو یک داستان نمادین و سمبلیک نمیدونن و اون رو وحی منزل و عین حقیقت میدونن.همین و بس.وقت با ارزشم رو پای بحث سر چنین مسئله ی روشن و بدیهی نمیزارم.
    در مورد شرگرا بودن: نخست باید بگم حق داری یه شخص نیکوکار زرتشتی رو به عنوان نمونه نشناسی ولی متاسفم هم هستم که برای نمونه نتونستی حداقل بگی کورش یا داریوش. من آدمای خوب مسلمون رو آدم حساب نمیکنم؟ جدی میگی؟ منی که این اندازه ناسیونالیستم فکر میکنی امثال ابومسلم یا خیلی از بزرگان و پادشاهان پس از اسلام رو آدم حساب نمیکنم؟ باز هم یه طرفه رفتی به قاضی؟ چجور وکیلی هستی؟ من اگر 14 معصوم شما رو قبول ندارم و معصوم نمیدونم چون به ایران و ایرانی ضربه زدن. چون شما از اونا قدیسانی ساختید و جایگزین بزرگان ایرانی کردید. پرستش 360 بت رو کنار گذاشتید( البته ایرانیان که هرگز بت پرست نبودن) و به جاش 14 بت رو میپرستید.فرهنگ و ایرانی بودن خودتون رو فدای پرستش یه مشت خاک و سنگ و جسد کردید و بزگان ایرانی رو فراموش کردین.برای همین من اونا رو دوست ندارم.ولی این دلیلی نمیشه برای رد همه ی بزرگانی که دینشون اسلامه.

    پاسخحذف
  21. شاهین (نویسنده وبلاگ)۳۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۵۵

    در مورد اون چرندیاتی که روشون اسم احکام میزاری و ما رو به نداشتن چنین چرندیاتی محکوم میکنی باید بگم که هنوز هم سر حرفم هستم و سخنانت رو در توجیه مسئله ی افتادن روی عمه که تو رساله ی خمینی اومده رو فقط و فقط ماله کشی میدونم که هیچ خرد سالمی نمیتونه اونو بپذیره.
    من اهل دروغ نیستم و با نهایت شجاعت میگم که نهج البلاغه رو باز نکردم بخونم.ولی از محتوایش آگاهم.جدا از چرندیاتی که راجع به زن توش نوشتن . ولی دوست خوبم دقت کن که نمیشه با گفتن اینکه "جملات قصارش رو هم بخون" ازم بخوای که چرندیاتش رو فراموش کنم.تو خودت وکیلی و میدونی که اگر مجرمی رو به اتهام جرمی تو دادگاه بشونن قاضی هیچ وقت نمیاد بگه که فلانی چون به یتیمان کمک میکنه و نمازش رو هم میخونه پس دزدی ای که کرده بخشیده میشه.پس علی هم به صرف گفتن جملات زیبا و قصار هم جرم چرتد گفتنش در باره ی زن و این چیزها بخشیده نمیشه.تو همون نهج البلاغه نامه ای که به مالک اشتر در باره ی چگونگی حکومت بر مصر نوشته بسیار زیباست و مفاهیم قشنگی درشون هست. همون طور که همیشه هم میگم که حتی در قرآن (بیشتر سوره ی مکی) مفاهیم زیبا هم پیدا میشه.پس به من اتهام یکسو نگر بودن و تعصب داشتن نزن.من اگر درباره ی علی قضاوتی میکنم به این خاطر هست که چشمامو رو بدیاش نمیبندم و فقط خوبیاش رو ببینم.چون اولین کاری که میکنم اینه که میگم علی هیچ قداستی نداره.بعد از گفتن این جمله با خیال راحت درباره ی شخصیتش پرس و جو میکنم و میان کتاب ها و نوشته ها میگردم و آخر خودم قضاوت میکنم.من نمیام فقط بشینم و درباره ی اینکه چقدر شجاع بوده که در خوابگاه محمد خوابیده یا چقدر فداکار بوده که چاهی رو میکنده و انفاق میکرده یا اینکه شبانه برای خانواده هایی که یتیم بودن بدون اینکه شناخته بشه غذا میبرده بخونم. از اونور بدون هیچ پیشداوری درباره ی اینکه چگونه مردم یک قبیله ی یهودی رو قتل عام کرده یا بر سر فلان قبیله ی عرب چه بلایی آورده یا برخوردش با ایرانی ها چی بوده هم میخونم و بدون هیچ ترسی از قهار بودن خدا یا معصوم بودن اون قضاوت میکنم.برام هم فرقی نمیکنه طرفم مرده س یا زنده. دستش از این دنیا کوتاهه یا بلنده.
    در مورد اینکه خدا را عرفانی میشناسی: دوست خوبم پس اگر در راه شناخت خدا از عقل هم استفاده میکنی پس عارف نیستی و شیوه ی عرفانی نداری.شیوه ی اشراقی داری. شیوه ی سهروردی.

    پاسخحذف
  22. شاهین (نویسنده وبلاگ)۳۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۵۸

    باز هم منو متهم کردی که بدون فکر حرف میزنم؟ ازت توقع ندارم دیگه این حرف رو بزنی چون اگر به دیدگاه ها نگاه کنی میبینی که کدوم یکی از ما بیشتر با بی فکری حرف میزنه.دوست داری منم هی بهت بگم اصلا فکر نداری و مغز و ذهنت از خرافه های اسلامی و شیعی یخ زده؟پس دیگه لطفا این حرف رو تکرار نکن
    دوست خوبم دوباره همان آیات همیشگی رو از قرآن تکرار کردی. فکر کنم توی این بحث اونی که به حرفای طرف مقابلش اصلا گوش نمیده تویی نه من. چون در برابر این آیاتی که تکرار میکنی هم من کلی آیه آوردم که تو همون کتاب درباره ی کسانی که دین آئین دیگه ای دارن چی گفته شده.فکر کنم تو بیشتر قرآن رو از کتاب درسی ها میخونی.چون عین آیاتی که تو کتاب درسی های مدرسه اومده رو تکرار میکنی.بهت پیشنهاد میکنم فقط برای یک بار هم که شده بشین سوره های مدنی قرآن رو هم بخون.فقط هم لطف کن معنی فارسیشو بخون نه جملات عربی که معنیشونو نمیفهمی و طوطی وار تکرار میکنی.الان که ماه رمضان هست و قرآن خوندن تو این ماه از نظر شما پاداش هم داره.پس فرصت رو غنیمت بشمار هم آگاهیت رو از قرآن ببر بالا هم پاداش اخروی (به قول خودتون) بگیر.

    پاسخحذف
  23. شاهین (نویسنده وبلاگ)۳۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۵۹

    دوست عزیز اینها پاسخ دیدگاه پیشینت بود.حالا بریم سراغ دیدگاه جدیدت:
    اما در مورد اینکه صفات خدا برابر با ذات خداست: دوست خوبم پس ببین من وقتی حرفی رو با قاطعیت میگم که میدونم.از این به بعد الکی بهم نگو که در مورد حرفام فکر نمیکنم.این مورد ثابت میکنه اونی که درباره ی حرفاش فکر نمیکنه تویی نه من که هی هم بهم تهمت میزنی و فکر میکنی که چون مسلمون نیستم از اسلام هم چیزی نمیدونم.حالا دیدی وقتی ادعا میکنم که از خیلی از مسلمونا هم بیشتر میدونم دروغ نمیگم؟حالا از اینا بگذریم بریم سراغ پاسخ من:
    تو داری با سفسطه قضیه رو میپیچونی.آخوند ها بهتر از تو جواب این سوال رو دادن که چگونه میشه که خدا هم قهار باشه هم جبار و در مقابل رحمان و رحیم هم باشه. اونا اومدن صفات خدا رو دسته بندی کردن به ماله کشی پرداختن. (دیگه حوصله ندارم در این باره هم توضیح بدم.اگر میخوای در این باره بیشتر بدونی برو تحقیق کن) ولی من باز هم میگم این چیزی از اصل قضیه کم نمیکنه به جز اینکه خواستن با کشدار کردن مطلب از اصل قضیه منحرف بشن.به هیچ عنوان لازم نیست برای اینکه نشان داد خدا عادل هست از صفاتی مثل قهار و جبار و مکار براش استفاده کرد.تو میگی خدا با ضالمان قهار هست.من میگم خب اگر با اونا قهاره پس دیگه عادل نیست.چون لازم نیست یکی که عادل هست قهار یا جبار یا مکار باشه.به صرف عادل بودن میتونه به حساب خطاکار برسه.مثلا ما میگیم فلان قاضی عادل هست. آیا برای اینکه معنای عادل بودن براش تکمیل بشه لازم هست بگیم این قاضی جبار و مکار و قهاره؟؟؟؟ معلومه که لازم نیست.قاضی میتونه به صرف عادل بودن کامل باشه و صفات قهار و جبار رو نداشته باشه.اینکه الله رحمان رحیم و ستار عیوب و عادل معرفی شده ولی در مقابل اون جبار و مکار و قهار و ... هم براش تو قرآن تعریف شده گواه همون دوگانگی بین سوره های قرآن هست که من 3سال دارم گلوی خودمو پاره میکنم و دربارش بهت میگم و تو اصلا گوش نمیدی که حتی چی میگم.بله در آیات مکی الله فقط رحمان و رحیم و.... هست.از سوره های مدنی جبار و مکار و قهار و ... بهش اضافه میشه.مگه میشه الله هم تحت تاثیر شرایط و قدرت پیامبرش قرار بگیره و اون زمانی که پیامبرش تنها و بی یار هست و قدرتی نداره رحمان باشه ولی وقتی دور پیامبرش شلوغ شد و قدرت اول رو در منطقه پیدا کرد یهو الله جبار و مکار و قهار هم بشه؟
    من هرگز ادعا نکردم که مزدا از الله مهربونتره.ولی مزدا رو سپاس میگم که نه تنها در گاتها بلکه در کل اوستا صفاتی غیر خردمند و جاودانه و عادل و نیک اندیش و مایه ی آرامش و... برای مزدا شمرده نشده.ما مردمان هیچ گاه بنده نام برده نشدیم بلکه در سراسر گاتها ما و مزدا دوست هستیم و هرگز نام معبود رو بر اهورا نگذاشتیم.بلکه در گاتها همواره از مزدا به عنوان بهترین دوست یاد شده.در گاتها از مردمان به عنوان دوستان خدا یاد شده.هیچ گاه مزدای ما جبار نبوده : "پس پیش از رویداد بزرگ گزینش , بهترین گفته را به گوش بشنوید و با گوش خرد بنگرید و با آگاهی , هر یک از شما , مرد یا زن از این دو راه (نیکی و بدی) یکی را برگزینید" ((یسنا. گاتها هات 30 بند 2)).هرگز گفته نشده که با کسی که راه بدی را برگزید قتال کنید.هرگز از ما نخواسته که از ترس خودش (اهورامزدا) راه نیکی را برگزینیم.بلکه همیشه گفته شده اول از خرد و اندیشه ی نیک کمک بگیرید و خودتان راه نیک را برگزینید.اینها ست تفاوت الله اسلام و مزدای زرتشتی. این چند نمونه که برات گفتم مشتی از خروار تفاوت ها بود.

    پاسخحذف
  24. شاهین (نویسنده وبلاگ)۳۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۰۲

    اما در مورد پتانسیل شر در اسلام:
    دختر خوب چرا به قول معروف گوز رو به شقیقه ربط میدی؟ شده مثل همون داستان طوطی که مولوی گفته(که از قیاسش خلق به خنده آمدند).چه چیزهایی رو با هم قیاس میکنیم؟!!!.ما الان داریم درباره ی تاثیر دین و آئین در تفکر انسان ها بحث میکنیم و تو به نسل کشی های تاریخی و سیاسی ربطش میدی؟واقعا برات متاسفم که نمیتونی تفاوت بین اینها رو بفهمی.آره شاید سن من کم باشه ولی مزدا رو سپاس که مغزم خشک نیست و شست و شو نشده که برای دفاع از چیزی که قدیسش میدونم بخوام گوز رو به شقیقه ربط بدم.داستان سرکوب کردن مانویان رو در زمان ساسانیان با کارهایی که طالبان و القائده و دیگر گرور های تروریستی اسلام (جمهوری اسلامی و حزب الله)مقایسه میکنی؟ نسل کشی ها در ارمنستان رو با چی میسنجی؟اینها چه ربطی به هم دارن؟سرکوب مانوی ها توسط حکومت وقت آن زمان که زرتشتی هم بود یک معادله ی سیاسی بود و هیچ ربطی به تاثیر آئین زرتشت بر تفکر حاکمان نداشت.بهتره بیشتر تاریخ رو بخونی.من اصلا بیشتر توضیح دادن در این باره رو از حوصله ی این دیدگاه خارج میدونم ولی بهت باز هم پیشنهاد میکنم که تا زمانی که در باره ی واقعه و پدیده ای اطلاعات کافی نداری در موردشون نظر نده.به وجود اومدن گروه های تروریستی در حال حاضر که بر مبنای ایدئولوزی های اسلامی به وجود اومدن رو تو با سرکوب شورشی (مانوی هایی که تو گفتی و مزدکی ها رو هم من اضافه میکنم) که اگر سرکوب نمیشد معلوم نبود که چه بلایی به سر ایرانی ها میومد رو با هم میسنجی؟ واقعا دیگه در این باره پاسخی ندارم
    نه دوست خوبم من ازت دلخور نیستم فقط وقتی میبینم بدون اینکه درباره ی چیزی اطلاعی داشته باشی چنین قاطعانه نظر میدی تاسف میخورم.حداقل اگر میخوای در باره ی آئین زرتشت نظر بدی در موردش تحقیق کن.مثل منی که قرآن رو خوندم برای یک دفعه هم که شده حداقل یسنا رو از اوستا بخون که یکم در این باره دانشت بالا بره.یخ زدگی ای که اسلام تو مغز مسلمونا به وجود آورده رو از بین ببر.چیزی یا کسی رو تا اندازه ای برای خودت قدیس نکن تا چشم خردت کور بشه.من اینها رو به عنوان برادر کوچکترت بهت میگم.بیشتر تفکر کن.
    به یزدان گر ما خرد داشتیم***کجا این سرانجام بد داشتیم
    در پناه اهورا

    پاسخحذف
  25. شاهین جان یه خواهشی داشتم . لطفاً اسم وبلاگ من رو از "یادداشت های دختر اسفند" به "ساقی نامه" تغییر بده . مرسی .

    پاسخحذف
  26. درووود داداش کوچو لو
    من سیاست و مذهب و هر چی تو بگی به اندازه سنم که حداقل 5 سال بزرگتر تو خووب می فهمم
    اطلاعات تاریخیم هم به اندازه ای هست که به راحتی کوتاه نیام
    مانی رو پیروان زرتشت به مرگ محکوم کردند
    چون داشت نون اونا رو آجر می کرد

    من همه پاسخاتو می ذارم برای حداقل 24 ساعت آینده

    من مسلموونم مگه شک داشتی

    ببینم تو از کدوم قوم های ایرانی؟( خارج از بحث می خوام بدوونم)

    یه چیز از الان یادت باشه
    احترامو فراموش نکن
    به مرده و زنده

    دو من مسلمونم در مورد مسلمونا نظر می دم
    تو زرتشتی در مورد زرتشتیا نظر میدی
    یه بار قرآن خووندن دلیل دانستن نیست
    من اوستا و یسنا و... نخووندم چون دین دیگه ای را انتخاب کردم برای راهم

    تا بعد

    پاسخحذف
  27. دروووود شاهین عزیز
    خووبی؟
    قبل از این که بریم سر بحث بذار یه چیزی بگم
    این وسط چی مهمه
    این که ما دوستیم
    یا باید از چیزی که بهش اعتقاد داریم در مقابل هم دفاع کنیم
    من که چندین بار بهت گفتم مذهب یه چیز شخصی هست و دفاع در مقابل دیگران نداره
    برای من مهم دوستیمونه
    فقط مثل این که همیشه گفتم از حرف زدن باهات و استفاده از اطلاعاتت لذت بردم
    دوم
    تو تو باور کردی من مسلمونم
    تو منو به خاطر مسلمون بودم با تحقیر خطاب کردی
    من با مغز یخ زده و
    من نا آگاه از تو می خوام زرتشتی باشی
    کاری به کارات ندارم
    فقط گفتار نیک پندار نیک و کردار نیک را رعایت کن
    و در آخر آستانه تحملت رو بالا ببر که من هی نخواهم نگران باشم ناراحت بشی
    بی رودر بایستی
    هر جا فکر می کنی کافیه فقط بگو

    حالا از کجا گفتم اونا فلسفه بافتن
    نه مثل پیر زن های نخ ریس بیسواد
    دو سال پیش رفته بودم تو یه سایت تبلیغ زرتشت
    چند تا شخصیت ها را می خواستن ثابت کنن زرتشتی هستن
    یکیش حافظ بود که من الان یادم هست
    می دوونی به چی استناد کرده بود
    به مغ و دیر مغان در اشعار حافظ می گفتن زرتشتی بوده!!!!
    داداش من که سوم ریاضی هست و به شعر علاقه ای نداره می دوونه اینا کنایه و استعاره است و ربطی به این حرفا نداره فهمیدم خیلی فلسفه ها همین جوری بافتن
    این یک
    دومیش این که تاریخ می گه در زمان هخامنشیان درسته کوروش به دین زرتشت اعتقاد داشته ولی دین رسمی و حکومتی نبوده
    بعد از اشکانیان هم که آتشکده مورد توجه قرار نگرفت توسط توطئه روحانیون زرتشتی عملیات بر اندازی راه افتاد و بعد سلسله ساسانیان به دست فرزند خوتای ساسان از روحانیون شماره یک اون زمان پایه گذاری شد
    خودتم می دوونی خیلی از اوستا در اون زمان جمع آوری شد
    و بعد فساد و خرابکاری روحانیون تا حدی که مردم ایران زمین به راحتی آماده پذیرش دین اسلام شدند
    نمی دونم منظورت از پاسخ منطقی چیه
    پاسخ اسلامی؟!! یعنی چی؟
    حالا اگه قانع کننده نیست من هیچ حرفی ندارم
    من نمی خوام به اعتقادات تو توهین و حتی مثل خودت حمله کنم این تاریخ هست
    اگه می خوای به قول خودت ( ماله کشی کنی) توجیح کنی من حرفی ندارم
    خیلی چیزا رو نمی شه تغییر داد
    بگذریم

    پاسخحذف
  28. ببین من می دونم چرا شما آئین ندارید
    در حدود 660 قبل از میلاد که زرتشت آیین خودش را شروع کرد
    مهم ترین هدفش این بوده که مردم را از زیر فشار خارج کند
    مردمی که باید غذایی که بهش احتیاج داشتن توسط مغ های برای دیوان قربانی می کردند
    مهم ترین کاری که او کرد خروج مرد از این فشار و البته تا حدی و به بیانی یکتا پرستی هست
    برای همین نماز یا حتی به قول خودت احکامی ندارید شما
    ولی من زرتشتی رو می شناختم که گفت باید مثل ما 5 بار نماز بخوونه اسمشم برام گفت و گفت رو بروی خورشید یا یک شمع این کارو می کنه
    ولی انکار ناپذیر این آیین به سوالات اساسی پاسخ نداده
    بگذریم

    من فریاد می زنم تا حالا فلسفه نخووندم علاقه ای هم ندارم
    پس لازم نیست اینو بخوای عیله خودم استفاده کنی چون خودم گفتم

    خوب در مورد شروع خلقت بگذریم
    اما در مورد قصه ادم و حوا که من گفتم نمادینه اگه یه روز دیدی دوست داری بدونی بگو برات توضیح بدم
    خودم برات می گم
    ولی خیلی زیباست دونستش خیلی از این حرفا که بهمون نسبت می دی را پاسخ می ده
    بیخیال
    در مورد این که 4000 ساله که من نظر خاصی ندارم
    کسایی که من بهشون اعتماد داارم می گن 660 ق . م
    یا 1000 سال ق. م
    اما در مورد جلو تر بودن احاکمتون بذار آخر همین دیدگاه پاسختو می دم

    در مورد شخص زرتشتی قبول دارم اون موقع حضور ذهن نداشتم
    اما لابد یه کلمه در مورد ذو القرنین شنیدی در قران و می دونی از نظر یکی از علمای اسلامی اون کوروش بزرگ هست
    هیمن می خواستم بگم اون برای من یه پیرو معمولی نبوده


    شاهین از تعصب بی جا پرهیز کن
    منم که خودمو از نژاد آریایی و از قوم پارس می دونم قبول دارم که قبل از زرتشت مردم ایران زمین مثل همتا ها آریایی خود در هند و اروپا مظاهر طبیعی مثل خورشید و رو می پرستیدن
    اسم میترا روکه نمی خوای انکار کنی
    مهم اونه که از بعد اون یکتا پرست بودن و آدمای مذهبی هستن و نجیب به معنی واقعی اسمشون
    در مورد 14 معصوم من نظری ندارم من اونا رات نمی پرستم
    هر کس باید پاسخ گوی کارهای خود باشه
    چه یک نفر چه 14 نفر چه 360 بت
    حتی ثروت و شهرت و دیگه
    اینا نمادهایی از شرک هست
    شخص خود باید پاسخ گو باشد
    من می دونم کسی رو جز او قبول ندارم

    ممنون از این همه احترام
    اون چرندیاتی رو که من بهت گفتم رو تو حقوق بهش می گن انجام عمل از روی اضطرار و
    یا انجام عملی بر اثر نیروی قاهره مثل زلزله و سیل و چیزای دیگه
    وقتی حقوق خووندی می فهمی تنها خردی که اونو نمی پذیره خرد کامل و بی تعصب توهست!
    حتی در قوانین بین المللی هم پذیرفته شده
    مثلا در یک قرار داد اگه بر اثر فورس ماژور ( اصطلاح انگلیسی) یا قوه قاهریه یک طرف نتواند به تعهدش عمل کند اون تعهد بر اساس اون نیرو غیر قابل کنترل یا تعلیق می شود یا فسخ می شود
    مرور زمان این رو حل خواهد کرد
    من کاری نمی توونم بکنم
    راستی
    تو دقت کردی تو حرفات همه حرفا و پاسخ های من چرندیات و ماله کشی ولی من اگه مغزم بسته نباشه باید همه فرمایشای شما رو قبول کنم در غیر این صورت
    مسلمونم !!! و مغزم یخ بسته و...

    یه جوری می گی من اهل دروغ نیستم انگار من هستم
    من کاری به بقیه مسلمونا ندارم
    اسلام دروغ را گناه بزرگ شمرده من قبلا هم بهت گفتم بزرگتر از زنا

    دقیقا درسته
    اینو دقت کن اگه دادگاه و قاضی هست
    هیچ جای دنیا هیچ جای دنیا که دست کم من آیین دادرسیشونو می دونم
    کیفر خواست عیله شخص مرده پذیرفته نیست حتی اگه در وسط دادرسی شخص بمیره دادرسی متوقف میشه
    اما من منکر بررسی عقاید این افراد و کاووش افکار اونها نیستم
    اما از روی اصول و منابع معتبر نه از روی حرف و ...

    پاسخحذف
  29. تو یه ایرانی هستی لابد مثل تا مرد سخن نگفته باشد علم و هنرش نهفته باشد رو شنیدی
    تو منو به گاتها هدایت می کنی تا با زرتشت آشنا بشم ولی در مورد کسی که تو بهش اعتقاد نداری حرفایی که در موردش می زنن برای قضاوت کافی هست
    می خواستم بگم نه من یک طرفه به قاضی نمی رم
    فقط می خوام اگه به اصولی اعتقاد داری در مورد منو و اعتقاداتم هم رعایت کنی
    من هم در مورد اونا فقط در مورد علی قضاوت نمی کنم
    در مورد رفتارش با پارسی ها من می دونم یکی یاران خوب پیامبر و علی سلمان پارسی هست
    در مورد رفتارش با یهود می دونم در یک خطبه گفت
    مردان مسلمان اگه غصه بمیرن کم نیست که دزدان حمله کردن و خلخال از پای دختر یهودی بردند ( نقل به مضمون)
    تو هر دادگاهی هم بری حرف بدون مدرک پذیرفته نیست
    من نظری در مورد این ندارم
    اهمیتی نداره تو در مورد علی و فرزندانش چطور فکر می کنی
    من تنها می خوام تو در مقابل من ازشون بد حرف نزنی عقایدت به خودت مربوطه
    من توهین به مردگان رو حتی از توهین به زندگان بدتر می دونم اونا نیستن که از خودشون دفاع کنن و این ناجوانمردی هست
    در مورد عقل منو عرفانم
    کارل اگه اشتباه نکنم عقل و قلب رو تشبیه می کنه به اجزای یک ماشین
    عقل چراغ ماشین و قلب موتور اونه هر کدوم بدون اون یکی ما رو به جایی نمی رسه ماشین بدون چراغ با موتور راه رو اشتباه می ره شاید ته دره و ماشین فقط با چراغ سکون هست
    در مورد سهروردی و اشراقی و ... من نظری ندارم
    اما من می دونم در معراج پیامبر اسلام هم تا جایی جبرائیل اون می برد به جایی که رسید گفت من نمی توونم بیام مگر نه می سوزم اونجا وادی عشق و قلب بود

    من بهت نمی گم تو بدون فکر حرف می زنی اگه از حرفا این طوری برداشت شده پوزش می خوام گاهی تو بر اساس تعصب حرف می زنی ولی نه بی فکر من باید دیوانه باشم که با کسی حرف بزنم که اندیشه نمی کند
    اما شما همیشه زحمت می کشی منو به تقلید کوکورانه مغز بسته و یخ زده و حرف زدن مثل آخوندا ( کسایی که من واقعااا....) مهمون می کنی دیگه بیتشر از اون لازم نیست شاهین عزیزم سپاس

    ببخشید من منظورتو از این حرفا نفهمیدم
    " دوست خوبم دوباره همان آیات همیشگی رو از قرآن تکرار کردی. فکر کنم توی این بحث اونی که به حرفای طرف مقابلش اصلا گوش نمیده تویی نه من. چون در برابر این آیاتی که تکرار میکنی هم من کلی آیه آوردم که تو همون کتاب درباره ی کسانی که دین آئین دیگه ای دارن چی گفته شده."

    در مورد ماه رمضون سپاس گزارم از پیشنهادت
    تو فکر نمی کنی تو که هیچ اعتقادی به این دین نداری یه بار قران رو خووندی اون وقت من حتی یه بارم نخووندم!!!
    من الان 6 سال اصلا کتابهای دبیرستانو بازم نکردم تو تازه فارغ التحصیل شدی از دبیرستان نه من
    اما متوجه نشدم کددوم ایه ها رو می گی من تازگی ها به آیه برات اشاره نکردم

    پاداش اخروی
    تو رو نمی دونم اما زرتشتی ها به رستاخیز اعتقاد دارن به پلی که وارد اعتقادات اسلام هم شده پلی که باید ازش ردشن تو هم گاهی کارایی که ثواب تو این آیین مثل آبیاری گیاهان خوراک دادن به گرسنگان و کندن قنات!! د گاهی بپرداز تو رد شدن از اون پل کمکت می کنه

    من دلم می خواست برات توضیح بدم چرا این اشتباه کردم اما گمون کنم رو راستی تو این مورد باعث میشه بعد ها عیله خودم استفاده بیشه
    پس من سکوت می کنم
    تو زحمت کشیدی از اسلام می دوونی
    مادرت تو خوونه مسلمونه
    گاهی لابد حرفی زدن که شما شنیدی باشی پس جای افتخار نداره اگه من از زرتشت می دونم هنر کردم چون تا نسل ها پشتم مسلمون بودن

    پاسخحذف
  30. تو یه ایرانی هستی لابد مثل تا مرد سخن نگفته باشد علم و هنرش نهفته باشد رو شنیدی
    تو منو به گاتها هدایت می کنی تا با زرتشت آشنا بشم ولی در مورد کسی که تو بهش اعتقاد نداری حرفایی که در موردش می زنن برای قضاوت کافی هست
    می خواستم بگم نه من یک طرفه به قاضی نمی رم
    فقط می خوام اگه به اصولی اعتقاد داری در مورد منو و اعتقاداتم هم رعایت کنی
    من هم در مورد اونا فقط در مورد علی قضاوت نمی کنم
    در مورد رفتارش با پارسی ها من می دونم یکی یاران خوب پیامبر و علی سلمان پارسی هست
    در مورد رفتارش با یهود می دونم در یک خطبه گفت
    مردان مسلمان اگه غصه بمیرن کم نیست که دزدان حمله کردن و خلخال از پای دختر یهودی بردند ( نقل به مضمون)
    تو هر دادگاهی هم بری حرف بدون مدرک پذیرفته نیست
    من نظری در مورد این ندارم
    اهمیتی نداره تو در مورد علی و فرزندانش چطور فکر می کنی
    من تنها می خوام تو در مقابل من ازشون بد حرف نزنی عقایدت به خودت مربوطه
    من توهین به مردگان رو حتی از توهین به زندگان بدتر می دونم اونا نیستن که از خودشون دفاع کنن و این ناجوانمردی هست
    در مورد عقل منو عرفانم
    کارل اگه اشتباه نکنم عقل و قلب رو تشبیه می کنه به اجزای یک ماشین
    عقل چراغ ماشین و قلب موتور اونه هر کدوم بدون اون یکی ما رو به جایی نمی رسه ماشین بدون چراغ با موتور راه رو اشتباه می ره شاید ته دره و ماشین فقط با چراغ سکون هست
    در مورد سهروردی و اشراقی و ... من نظری ندارم
    اما من می دونم در معراج پیامبر اسلام هم تا جایی جبرائیل اون می برد به جایی که رسید گفت من نمی توونم بیام مگر نه می سوزم اونجا وادی عشق و قلب بود

    من بهت نمی گم تو بدون فکر حرف می زنی اگه از حرفا این طوری برداشت شده پوزش می خوام گاهی تو بر اساس تعصب حرف می زنی ولی نه بی فکر من باید دیوانه باشم که با کسی حرف بزنم که اندیشه نمی کند
    اما شما همیشه زحمت می کشی منو به تقلید کوکورانه مغز بسته و یخ زده و حرف زدن مثل آخوندا ( کسایی که من واقعااا....) مهمون می کنی دیگه بیتشر از اون لازم نیست شاهین عزیزم سپاس

    ببخشید من منظورتو از این حرفا نفهمیدم
    " دوست خوبم دوباره همان آیات همیشگی رو از قرآن تکرار کردی. فکر کنم توی این بحث اونی که به حرفای طرف مقابلش اصلا گوش نمیده تویی نه من. چون در برابر این آیاتی که تکرار میکنی هم من کلی آیه آوردم که تو همون کتاب درباره ی کسانی که دین آئین دیگه ای دارن چی گفته شده."

    در مورد ماه رمضون سپاس گزارم از پیشنهادت
    تو فکر نمی کنی تو که هیچ اعتقادی به این دین نداری یه بار قران رو خووندی اون وقت من حتی یه بارم نخووندم!!!
    من الان 6 سال اصلا کتابهای دبیرستانو بازم نکردم تو تازه فارغ التحصیل شدی از دبیرستان نه من
    اما متوجه نشدم کددوم ایه ها رو می گی من تازگی ها به آیه برات اشاره نکردم

    پاداش اخروی
    تو رو نمی دونم اما زرتشتی ها به رستاخیز اعتقاد دارن به پلی که وارد اعتقادات اسلام هم شده پلی که باید ازش ردشن تو هم گاهی کارایی که ثواب تو این آیین مثل آبیاری گیاهان خوراک دادن به گرسنگان و کندن قنات!! د گاهی بپرداز تو رد شدن از اون پل کمکت می کنه

    من دلم می خواست برات توضیح بدم چرا این اشتباه کردم اما گمون کنم رو راستی تو این مورد باعث میشه بعد ها عیله خودم استفاده بیشه
    پس من سکوت می کنم
    تو زحمت کشیدی از اسلام می دوونی
    مادرت تو خوونه مسلمونه
    گاهی لابد حرفی زدن که شما شنیدی باشی پس جای افتخار نداره اگه من از زرتشت می دونم هنر کردم چون تا نسل ها پشتم مسلمون بودن

    اولا من اخوند نیستم که بخوام مثل اونا حرف بزنم یا از اون بدتر باشم
    اولا بگو منظورت از عدالت چیه شاهین تو این کلمه رو می توونی برام تعریف کنی؟
    این کلمه در عین واضح بودن خیلی پیچیده است
    کسایی مثل کمونیستها برابر همه مردم را در همه چیز را عدالت می دونن برابری حقوق برابری مالکیت و...
    و اسلام که من بهش اعتقاد دارم برخورداری بر اساس استعداد و ظرفیتت عدالت است
    خدا عادل چون از همه بر اساس ظرفیت و تواناییهاشون توقع داره
    عادل بودن قاضی یعنی چی؟
    تو قاضی من میام بهت می گم این طرف کسی نشسته که فرزندش کشته شده و اون طرف از روی عصابنیت و غرور زده فرزند اونا کشته
    یا نه این قدر خشن
    دو طرف دعوای یک خانم 12 ساله توسط یه مرد 30 ساله مورد تجاوز قرار گرفته این فرشته عدالت شما باید چیکار کنه که نه قهار باشه و فقط مهربون باشه
    از دیگاه هر کسی رایی عادلانه است که طرف اون باشه این عدالت هست؟
    مجازات ها از نظر تو غیر عادلانه هست
    آخه من چی می توونم بهت بگم
    اخرش تو به من می گه من پاسخ ندادم ماله کشی کردم آخه پسر خووب پاسخ چی باید باشه که تو راضی باشی

    پاسخحذف
  31. بذار یکم از اندشه ها دین زرتشت را زیر رو کنیم
    از من نخواه اسم های عجیب غریبش و بگم
    من دیگه حداکثر اسم پهلویشو می گم
    اهورا مزدا در بالا
    بد دو نظام یزدانی به نام ذات خوب ( سپنتا مئی نو ) و یه ذات بد ( انگرمئی نو)
    که یاران ذات خوب شش تا هستند که بهشون می گن امشاسپند
    یه مرحله هم رتبه شون پایین تر از اون دو تا هستن
    بهمن اردیبهشت شهریور خرتات اسپندارمذ مرداد
    این شش تا در رهبری ذات نیک و در مقابل هم ذات بد شش همراه دارد
    فرض می کنیم ذات بد هم مخلوق اهورا مزداست بشه گفت این آیین یکتاپرستی هست
    و نیروی بد هم مثل شیطان مخلوق خداست
    در آیین زرتش نیکی و بدی در مقابل هم هستند
    اما در ادیان ابراهیمی و اسلام شیطان در برابر انسان قرا دارد و مثل او مخلوق خداست در برابر انسان است نه خدا
    انسان و شیطان با هم می جنگند نه شیطان و خدا
    خیر و شر در اسلام هست ( در عالم اخلاق) اما فقط و فقط در جهان زندگی بشری . تنها در جایی که انسان هست خیر و شر وجود دارد ولی عالم سراسر خیر مطلق است و یک ذات و یک راه و یک جهت و یک امپراطری و یک قدرت و یک تدبیر است که حکومت می کند
    جهان بینی مذهب زرتشت بر وجود جنگی جهانی میان دو نیروی فوق انسانی خیر وشر حاکم بر وجود و همه ذرات مبتنی است این جهان بینی همچنان که طبیعت و هستی را دو گانه می کند انسان و جهان انسان را نیز به دو قطب متضاد تقسیم می کند
    زرتشت : جهان انباشته از خیر و شر است و این دو همچون نور و ظلمت در حال جنگند آنهایی که ذات اهورائی سپنتائی هستند به نیکی میل و گرایش دارند و جز نیکی نمی گزینند و آنهایی که ذات انگره ای اهریمنی دارند از نیکی بیزارند و جز بدی بر نمی گیرند پس من در عین حال که انتخاب کننده ام جز بر اساسی که فطرتم ساخته شده است نمی توانم انتخاب کنم .
    این جبر هست و در اسلام این چیز وجود ندارد
    انسان اختیار دارد که انتخاب کند برای همین هم می تواند بر اساس کارهایش بازخواست شود
    اگه بر اساس افکار زرتشتیت به شر و خیر اعتقاد داری ربطی به اسلام نداره
    در مورد گوز و شقیقه
    لازم نیست تو مرز تاریخ و سیاست رو به من گوش زد کنی تنها یه لطفی در حق من بکن پسر خوووب از پدرت در مورد طالبان و تاریخچه وجودشون سوال کن
    در مورد حمله روسیه به افغانستان
    اون موقع می توونی معنی سیاست رو تاریخ را بهتر درک کنی من هر چی بگم ماله کشی هست اما اگه از پدرت بشنوی شاید قبول کنی
    در مورد مانی و مزدک خواهش می کنم. خیلی بی انصافی که تو مانی رو بد می دوونی و این حق رو می دی اون بکشن و پیروانش را
    تو فقط خواهش می کنم بین حکومت و دین یه تفاوتی بذار
    خیلی زشته کسی مثل تو بیاد یه حکومت و حزب رو به دین ربط بده و به خاطر اون قضاوت کنه
    خیلی ها تو دنیا هستن اعتقاد دارن به دینی
    ربط کشتار ارمنی ها رو نفهمیدی
    حمله هیروشیما رو
    نسل کشی در هرزه گوین
    تو می گی القاعده این کشتار ها رو می کنه چون مسلمونه
    منم گفتم پس لابد اونا هم این کارو کردند چون مسیحی بودن؟؟؟

    دیگه بریم سر اون فلسفه و خرد های پیشرفته
    دو تا موضوع هست من می خوام تو دیدگاه خردمندانه ات رو د ر اختیارم بذاری
    منظور فقط نظر خودت نیست ها
    به عنوان پیرو دین زرتشت اونم در نظر بگیر
    1) لابد در مورد همجنس بازی و ثبت قانونی اون در امریکا و اروپا و آرژانتین و ... دیگه شنیدی من می نظر شما رو به عنوان زرتشتی بدونم
    2) لابد در مورد ربا همون یه بار که قران خووندی فهمیدی اون که ربا کار دشمن خداست دوباره نظرت در مورد این دو تا رابرام شرح بده
    بیشتر روی این دو موضوع برام توضیح بده بیشتر خوشحال میشم
    بازم فکر می کنم سوالی موند می پرسم که من از خرد رو به پیشرفت زرتشتیام بی نصیب نمونم
    سپاس گزارم

    مواظب خودت باش
    در پناه خدااا

    بدروووود

    قلب گل بدروووود

    پاسخحذف
  32. شاهین (نویسنده وبلاگ)۷ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۰:۳۷

    درود بر بچه پارس
    دوست عزیز من که شما رو به جا نمیارم و فکر هم نمیکنم با شما بحثی داشته باشم.واقعا هم متاسفم که پس از 3 سال محبوبه خودش پاسخ نداده.این بحث بین من و محبوبه بوده و این کار محبوبه رو توهین میدونم که منو به یکی دیگه پاس داده.نگو که اشتباه میکنم چون پس از 3سال دیگه شیوه ی نوشتن محبوبه رو خوب میتونم تشخیص بدم.ولی شما دوست عزیز من تا امشب کامپیوتر در دسترسم نبود.مدمم سوخته بود امروز عوض کردم برای همین پاسخت را دیر دادم.خواستم بگم که برای همه ی سخنانت پاسخ دارم ولی اصلا نمیخواستم پاسخ بدم. چون من هم میتونم خیلی راحت از بزرگتر از خودم یا حتا یک موبد کمک بگیرم برای اینکه پاسخت را بدم.ولی این کار رو نمیکنم و دوست دارم با دانسته های خودم پاسخ بدم و خودم از باور هام دفاع کنم.باز هم میگم واقعا متاسفم که محبوبه این کار رو کرد.چون این بحث بین ما بود.برای همین پاسخی بهت نمیدم و فقط 2تا چیز رو گوشزد میکنم:
    1.مهم نیست که من چند سالم هست و شما چند سالتونه.مهم اینه که خودمون بتونیم از باورهامون دفاع کنیم نه اینکه به دیگری پاس بدیم
    2.مهم تر از اولی اینه که : همون طور که به محبوبه هم گفتم به شما هم میگم بیشتر تاریخ رو بخون و لطفا برام عین کلمات آخوند کراواتی (شریعتی) رو تکرار نکن.از همه جالب تر تو پاسخت تیکه ای بود که گفته بودی ایرانیان از بس از آئین زرتشت به تنگ اومده بودن اسلام رو با آغوش باز قبول کردن.نمیدونم سرچشمه ی این حرفت کجا بوده.یا اینکه میگی در آئین زرتشت مزدا و اهریمن در مقابل هم قرار دارن.طوری میگی که گویی ما به ثنویت باور داریم.یا جایه دیگه ای که گفته بودی فرق میان تاریخ و سیاست رو میفهمی ولی باز هم کشتار مانویان یا مزدکیان رو درک نکردی.چی از مانویت میدونی که ازش دفاع میکنی؟
    باز هم گوز به شقیقه ربط پیدا کرد؟ یعنی چه که دیدگاه من در مورد همجنس گرایی یا ربا میپرسی؟ چه ارتباطی به نوشتار من داره؟
    باز هم گفتم چون من این بحث رو از ابتدا با شما نداشتم پاسخی هم نمیدم.اگر هم پاسخ محبوبه رو میدادم چون فکر میکردم با بقیه مسلمونا فرق داره و 3سال بود بحث میکردیم وگرنه خود محبوبه میدونه که من همیشه گفتم و میگم که هیچ بحثی با مسلمون جماعت ندارم و نمیکنم.
    در پناه اهورا

    پاسخحذف
  33. تو هيچ اعتقادي به خدا نداري كه اتيش و ميپرستي پس هيچ بحثي با تو فايده نداره.

    پاسخحذف
  34. شاهین (نویسنده وبلاگ)۸ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۲:۰۷

    ناشناس من هم هیچ بحثی با توثه سنگ پرست و مرده پرست ندارم پس وقت خودتو اینجا هدر نده

    پاسخحذف
  35. چه ربطي به سنگ و مرده داشت؟! تو اسلام كه سنگ پرستي نداره مرده هم در همه ي اديان قابل احترام حتي توي زرد تشت. زرد تشت دين قابل احتراميه ولي براي كسي كه از اول زرد تشتي باشه نه تويي كه از اسلام دين برتر به دين زرد تشت برگشتي!! خود اتيش محتاج تو كه خاموش و روشنش كني چه جوري مي پرستيش؟!!!فقط چون يه سري ادما تو دين زيادي مبالغه كردن؟!!واسه اين كه دين با سياست مخلوت شده كه بد جور جلوه كرده؟!يا واسه محدوديتش؟!يا اينكه دين عرباست؟!! يا شايدم اينكه دوست داري با بقيه فرق كني؟!!!من قصد جسارت ندارم در هر صورت عقايد شما براي خودتون قابل احترام . در پناه خدا.

    پاسخحذف
  36. شاهین (نویسنده وبلاگ)۸ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۲۲:۰۱

    وقتی تو میگی آتیش پرست پس منم با همون منطق خودت بهت میگم سنگ پرست و مرده پرست . چطور تو دور سنگ میچرخی اسمشو میزاری زیارت یا قبر یه مرده که به قول شما امامزادست رو بوس میکنی و میگی تبرکه.
    ما هم همون جور آتیش رو نیایش میکنیم که فکر کنم خیلی عقلانی تره . چون الان همه به این باور رسیدن که آتیش انرژی مثبت داره . اما فبر یه مرده یا تیکه سنگ حتی همون انرژی هم نداره.
    همونجور که همیشه هم گفتم و میگم نمیشه با مسلمونای مغز شستشو داده بحث کرد .
    به قول معروف نباید از کسی ترسید که یه کتابخونه پر از کتاب داره از کسی باید دوری کرد و ترسید که یک کتاب داره و اون کتابو مفدس میدونه .

    پاسخحذف
  37. همون جوري كه ما كهبه داريم دورش ميچرخيم شما هم اتشكده داريد. شما هم واسه موبداتون ارامگاه داريد كه بهشون احترام ميزاريد پس ببين اين چيزا تو هر ديني هست ممن نگفتم اتش انرژي نداره اين و قبول دارم كه اتيش انژي ميده ولي نه براي پرستش. ما به كعبه احترام ميزاريم به عنوان يه زيارتگاه نه واسه پرستش. خدا عظيمتر از اين حرفاست كه بشه به چيزاي زميني نصبتش داد...

    پاسخحذف
  38. شاهین (نویسنده وبلاگ)۹ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۰:۲۱

    منم حرفی غیر این ندارم که بگم ما هم آنش رو نمیپرستیم و فقط پاک و سپند میدونیمش و سرچشمه انرژی اهورایی.ولی چی بگم که اینا به گوش اسلامیون یخ زده نمیره.
    در ضمن آتشکده هیچ شباهتی به کعبه نداره و ما هم برای موبدانمون آرامگاهی نمیسازیم و اونا نیایش نمیکنیم .از جانب خودت حرف بزن نه من.
    تا اونجا پیداست شما مسلمونا پروردگار رو بیشتر از ما زمینی و قاطی مساثل زمینی میکنید

    پاسخحذف
  39. محبوبه عموآقایی۹ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۷:۵۲

    درووود شاهین عزیزم

    خووبی؟

    تو میگی منو خوب میشناسی ولی تنها از من اسمم خوب بلدی
    محبوبه عموآقایی

    ولی اگه بریا خودم یه اسم مستعار مثل آریایی پیکم
    یا بچه پارس ولاگم انتخاب کنم منو با بزرگتر از خودم قاطی می کنی

    من دومین بار از این اسم برات استفاده کردم

    و خیلی وقته تو وبلاگم از این اسم استفاده می کنم

    خیلی برام جالب بود که حتی اونجا هم اسمم ندیده بودی که با بزرگتر از خودم قاطی کردی ( خنده ) ( چشمک)

    تو بزرگواری که فقط پاسخ منو می دی
    به اضافه خودتم می دونی که منم اهل بحث کردن نیستم

    به تو هم همیهش گفتم دین سایرین برای من اهمیتی نداره

    خوب حالا جوابتو بده

    منم یدر اومدم چون نفمیدم منو قاطی کردی
    شرمنده
    اما قصدم اصلا اذیت کردن نبود
    اونجا که نوشتی من یه ملی گرام
    منم می خواستم بگم منم یه عاشق کشورمم و البته یکم نژادم

    مواظب خودت باش

    در پناه خداا

    بدرووود
    ( بین خودمون باشه حتی از کلمات تکراری هم که استفاده کرده بودم متوجه نشدی)

    پاسخحذف
  40. بذار حالا که یه حرفی شد بگم بهت

    تو حق نداری به اندیشمندان ایرانی توهین کنی
    برام مهم نیست تو فکر می کنی اونا مسلمونن و نباید بهشون احترام گذاشت
    مهم اینه که اونا ایرانی بودن
    لابد دیگه به شاهنامه ام اهمیت نمی دی چون فردوسی مسلمون بوده
    تو به خودت اجازه می دی به دکتر شریعتی بگی آخوند کراواتی
    از عمق وجودم برات متاسف شدم شاهین
    تو احترام واقعا نمی فهمی
    به خودت اجازه می ید به کسی مثل اون توهین کنی
    به امامان معصوم توهین می کین من می گم خوب دقیق نمی دونی و ازشون اطلاع نداری
    اما به خودت اجازه می دی به دکتر شریعتی که تو عصر تو زیسته
    بگی آخوند کراوتی
    تو کی هستی شاهین؟
    تو حتی یه کلمه از کتابای اونو من مطمئنم نخووندی
    به خودت اجازه می دی به اون با نگاه یه بیسواد نگاه کنی؟
    برای من جویری حرف نزن که انگار تو تاریخ حفظی من اصلا سواد خووندن ندارم
    این که من چی از مانوی و مزدکی می دونمم مهم نیست
    مهم اینه که تاریخ تغییر ناپذیر شاهین
    تو به زرتش اعتقاد داری داشته باش
    اما لازم ینست برای دفاع از اون به هر کی توهین کنی همه را زیر سوال ببری
    لازم نیست بریا ماست مالی کردن تاریخم انکار کنی
    دیگه این موضوع رو بذار کنار
    گفتی احکامتون خیلی بهتر از اسلام منظورم اینه که همون چیزایی که ندارینو به عهده خودتون گذشتن و اونجا که بحث مقایسه دو دین بود
    "اگر برابری میکرد که من مسلمون میشدم.آئین ما درسته نطفه اش 4000 سال پیش یعنی 2600 سال پیش از اسلام بسته شده ولی به اندازه ی همون 2600 سال هم از اسلام جلو تره.چون احکام ما الهی نیست و عقلی هست. و "
    من گفتم منم از این جلو بودن بی بهره نذاری
    تنویت؟
    نه ما قبول کردیم دین زرتشت میشه گفت یکتا پرستی هست
    ولی هیچ جای گاتاها روشن نیم شه نگاه زرتشت به اهریمن در مقابل اهورا چگونه است
    اما این که ما مبنا را گذاشتیم به یکتا پرستی هیچ چیزو عوض نمی کنه
    اگه معتقدی یه جا هست که تو می دونی دقیقا مشخصاتشو بذار برای من
    همین دیگه تا همین جا کافی بود به نظرم

    در پناه خدا
    من هنوز دوست دارم از اسم بچه پارس استفاده کنم
    سوء تفاهم نشه
    بدروووود

    پاسخحذف
  41. ياوه گووو . ياوه نگووو.

    پاسخحذف
  42. شاهین (نویسنده وبلاگ)۱۰ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۳۶

    درود محبوبه
    عزیز من هنوز پای حرفم هستم و میگم دیدگاهی که گذاشتی کار خودت نبود.به این حرفمم باور دارم.منو واقعا ناراحت کردی.
    من مشکلی ندارم با اینکه پاسخت رو بدم ولی نباید این کار رو میکردی.بچه پارس یکی از کساییه که وبلاگ قبلی منو تو بلاگفا صاحب شدن.دوست همون طرفیه که وبلاگ پیشین منو دزدیدن.تو پیوندهای وبلاگش بود.البته دلیل اینکه میگم این دیدگاه ها دیدگاهای خودت نیست این نیست که بچه پارس رو میشناسم.دلیل این حرفم اینه که پس از 3 سال دیگه میدونم شیوه ی نوشتنت چه جوریه.به ویزه که دیدگاه آخرت که درباره ی آئین زرتشت گفته بودی مطمئنم کار خودت نبوده.کارت اصلا قشنگ نبود.
    ولی ازم خواستی پاسخت رو بدم منم تا یه جاهایی پاسخت رو میدم:
    همون طور هم که پیشتر گفته بودم مهم نیست تو چند سالته و من چند سالمه.پورسینا 18 سالگی از تمام علوم زمان خودش فارغ شده بود.پس سن اصلا ملاک نیست.دیگه 5 سال بزگتر بودنت رو به رخم نکش.
    من هم از اینکه از دیدگاهات آگاه بشم لذت میبرم.وگرنه همون طور که میبینی (شایدم اینی که الان داره دیدگاهم رو میخونه تو نباشی) با مسلمونای دیگه بحث نمیکنم.چون مثل قبل وقت این کار رو ندارم ولی تو برام مهم بودی.دوستیمونم برام مهم بود.کاش اون کار رو نمیکردی و مثل قبل خودت پاسخمو میدادی.
    من تورو به خاطر مسلمون بودن تحقیر نکردم.درخواست کردم که سخنان اون مغز خشک های خشک مذهب رو به من تحویل نده.وگرنه من با خیلی از مسلمونا مشکلی ندارم و همون طور هم که همیشه گفتم تورو از دسته ی مغز یخ زده ی ذوب شده در ولایت نمیدونم.برای همین باهات دوستم و باهات بحث میکنم.وگرنه که کارم میشد آب در هاون کوبیدن.!!
    اما در مورد فلسفه بافی:
    نمیدونم بهت چی بگم.تو از یک سو میگی فلسفه نمیخونی و علاقه ای هم بهش نداری از سوی دیگه در مورد فلسفه ی اوستایی اظهار نظر میکنی.پاسخت رو هم که میدم ناراحت میشی و میگی داری از ضعفم سوء استفاده میکنی.خودت بهم بگو باهات چی کار کنم پس؟در این باره باز گوز رو به شقیقه ربط دادی (ببخشید نمیتونم اصطلاح دیگه ای رو پیدا کنم که وصف کارت باشه).اینی که گروهی بخوان ثابت کنن حافظ زرتشتی بوده چه ربطی به ما یا موبدان ما یا اوستا داره؟مگه اونا به حرف کسی از موبدان ما استناد کردن؟یا اینکه در اوستا نوشته شده در فلان قرن فلان فردی با لقب حافظ سروده میسراید و اون فرد یک زرتشتیه؟چرا پای فلسفه اوستا رو وسط میکشی؟اینا چه ربطی به هم دارن؟در مورد شخصیت های بزرگ همیشه سخن زیاده.گروهی میگن حافظ زرتشتی بوده گروهی میگن مسلمون .گروهی میگن فردوسی بهدین بوده گروهی میگن شیعه بوده. یا..... . 1001دلیل هم برای ادعاشون میارن.حالا این چه ربطی به اوستا یا نسک های فلسفی پهلوی داره؟آیا سایتی که زرتشت رو تبلیغ میکنه شناسه ما زرتشتیاست؟ 1000 تا سایت و وبلاگ و شخصیت مسلمون و مسیحی هست که تبلیغ آئین ما رو میکنن.آیا همشون مورد پذیرش ما هستن؟آیا همشون به ما وابسته هستن یا برای چنین ادعاهایی به جمله ای از اوستا یا نسک های فلسفی پهلوی استناد میکنن؟ آیا موبدی این سخن رو گفته و این ادعا رو کرده؟

    پاسخحذف
  43. شاهین (نویسنده وبلاگ)۱۰ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۴۲

    در این باره که چرا سلسله اشکانیان سقوط کرد باید بگم که آیا تنها دلیلش این بوده که مغان شورش کردن؟درباره ی واپسین سالهای حکومت اشکانیان خوندی یا اینکه اگه بهت بگم برو بخون باز هم دارم بهت توهین میکنم؟برای روی کار اومدن سلسله ای و منقرض شدن سلسله ی قدرتمند و بزرگی مثل اشکانیان باید دلایل قدرتمند و بزرگی هم باشه.پس لطفا باز هم برو بخون.من برخی از دلایل رو میدونم ولی اینکه من بخوام فقط بشم متکلم وحده اصلا خوب نیست.این رو رد نمیکنم که ساسانیان با تکیه بر آئین بهی روی کار اومدن ولی این علت تامه نبوده.پس بهت پیشنهاد میکنم باز هم بخونی.اما درباره ی فساد و خراکاری مغان زرتشتی میگی.دوست خوبم من هیچ گاه ادعا نکردم که همه موبدان نیکو کار بودن یا همه ی پادشاهان ساسانی دموکرات.ولی زمانی که تازیان به ایران حمله کردند زمانی نبود که قدرت در دست مغان فاسد باشه.خودم برات فاسد ترین موبد زرتشتی رو نام میبرم که بدونی یک طرفه به قاضی نمیرم.مغی به نام "کرتیر" که جنایاتی که مرتکب شده مو بر تن هر نیک اندیشی راست میکنه.ولی "کرتیر" برای زمانی حدود اوایل ساسانیان بوده و پس از او کودتایی رخ داد و قدرت از دست مغان گرفته شد.اگر مفان به مردم فشار آوردند پس عزیز پاسخ این پرسش من رو بده: خودت میدونی که قلمرو فرمانروایی ایرانیان در زمان هخامنشیان از چین بوده تا دریای مدیترانه .در شمال هم قسمتی از روسیه رو شامل میشده و از جنوب هم بخش هایی از عربستان.در زمان اشکانیان و ساسانیان این قلمرو کوچک تر شد ولی شامل کشورهایی غیر ایران مرکزی بوده.مردم ایران مرکزی آئین زرتشتی داشتند.حکومت ساسانیان هم حکومتی بود که دین و آئین رسمی رو آئین بهی اعلام کرده بود.حالا تو میگی موبدان و مغان و حکومت در اون دوران جنایات زیادی کردند و فشار بسیاری بر مردم آوردند.اگر اینگونه که تو میگی باشه پس باید مردم همه ی قلمرو ایران زرتشتی میشدن؟پس چرا این اتفاق نیافتاد؟چرا فقط ایران مرکزی و اندکی از متصرفات دیگر زرتشتی بودن؟(در همین ایران مرکزی هم گروهی مسیحی یهودی یا مندایی بودن)اگر قرار بود مغان و پادشاهان این همه روی آئین بهی تاکید کنند و به مردم فشار بیارند پس باید میشد مثل دوره ی اسلامی که هر کشوری که فتح میشد مردمش باید مسلمون میشدن.عزیز اینه تفاوت بین نگرش اسلام و زرتشت.زرتشتیان هیچ گاه آئین خودشون رو با زور و کشتار به مردمی تحمیل نکردند.چون زرتشت و آئینش تنها آئینی در جهان بوده و هست که به پیروانش گفته جنگ برای تحمیل دین (همون جهاد شما) نکنین.تنها آئینی بوده که مرتد در اون وجود نداشته چون اجازه داده با عقل و اندیشه ی خودت آئینت رو برگزینی و نگفته به صرف اینکه کسی آئینش رو از زرتشتی عوض کرد باید بکشینش و خونش مباحه.اگه لطف کنی و گاتها رو بخونی اینها رو میفهمی.

    پاسخحذف
  44. شاهین (نویسنده وبلاگ)۱۰ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۴۴

    ایرانیان به راحتی اسلام رو پذیرفتند؟!!!.این حرف دقیق عین حرف آخوند کراواتی (شریعتی) بوده.تاریخ خوندی؟ تو که ادعا داری تاریخ خوندی چرا این حرف رو میزنی؟کی ایرانیان با آغوش باز اسلام رو پذیرفتند؟ آیا غیر این بوده که تا سال ها زرتشتیان با تازیان جنگیدند و تازیان از خون زرتشتیان جوی ها راه انداحتند؟ غیر این بوده؟ تاریخ رو خوندی؟ کدوم تاریخ رو؟ تاریخی که تو کتاب درسی ها نوشته شده؟حتی نکردی تاریخ طبری رو بخونی.حداقل اونو بخون. به خدا طبری یه مسلمون بوده و متعصب.بشین 1 بارم که شده تاریخ اون رو بخش هاییش که مربوط به حمله ی تازیان به ایران هست رو بخون تا ببینی یک زرتشت چگونه مسلمون شده.تاریخ تاریخ نویسان قرون اوایل اسلام رو بخون.
    اولا اینکه تاریخی که زادروز زرتشت بوده 3748 سال پیش بوده و نه 660 سال پیش از میلاد. دوم اینکه جوری میگی "تا حدودی یکتا پرستی" گویی ما یکتا پرست نیستیم.نه حالا جون من تو یکی بیا و قبول کن که ما یکتا پرستیم چون اگه تو یکی قبول نکنی ما یکتا پرست نمیشیم.عزیز حقایق رو نمیشه با بازی با کلمات عوض کرد.این کاریه که آخوندا میکنن واسه همین ازت خواستم و بازم میخوام که مثل آخوندا حرف نزنی.نماز در آئین ما رو از خودمم پرسیده بودی (البته اگه محبوبه باشی) منم برات گفته بودم که ما 5 بار نماز میخونیم.حتی اگه واژه نامه رو باز کنی میبینی نماز یا واژه ی ایرانی بوده و زرتشتیان هم به 5 بار نیایشی که میکنن میگن نماز.اما تفاوت در اینجاست که نماز در آئین ما شایسته ست نه بایسته.
    پاسخ کدوم سوالات اساسی؟مگه اسلام شما چه پاسخی داده؟قرآن رو که باز مکنی نصف بیشترش در مورد چگونگی بهشت و جهنم و فرمان کشتار یهودیان و غیر مسلموناست.به کدوم پرسش اساسی پاسخ داده؟حتی به وجود آمدن مردمان رو هم به روشنی بیان نکرده و قصه گفته.اونا رو هم از آئین های زرتشتی و یهودی وام گرفته.مثل پل صراط یا همون پل چینوت ما.که البته این وام گرفتن هم با اقتباس بوده و عمق قضیه رو درک نکرده و طوری بیان کرده انگار واقعا پلی هست و آسفالتی و چیزی.اگه در اوستا سخن از پل شده بحث به صورت فلسفی بوده (چیزی که تو نه میخوای در مورد صحبت بشه و نه قبولش داری).به قول خودت یه مشت فلسفه بافتن در مورد اون پل.(خنده).
    عزیز من نمیخوام کسی برام داستان آدم و حوا رو تعریف کنه چون به اندازه کافی راجع بهش تو قرآن و تورات خوندم.روایاتشم خوندم.چیزی نمونده که نخونده باشم.حتی برای اطمینان کتاب آدم و حوا رو هم خوندم که با استفاده از آیات و روایات و تورات نوشته شده.
    خوشحالم که اعتراف کردی که کوتاهی کردی شخصی مثل کورش و داریوش و .. از قلم انداختی.اون پیرو معمولی نبوده؟ یعنی چی؟مگه در زرتشتی بودن شخصی مثل داریوش یا کورش شک داری؟این دو تازه مشتی از خروار بودن.
    مگه من انکار کردم که پیش از زرتشت ایرانی ها میترائیسم بودن؟یهو چرا این حرف رو زدی؟واقعا متوجه نشدم.چی میخواستی بگی؟
    اگه میخواستی به این ربط بدی که من گفتم مسلمونای عربستان پیش از اسلام بت پرست بودن چه ربطی به بحث ما داره؟ من گفتم اسلام اومد و 360 بت رو شکوند ولی جایگزینش 14تا معصوم کرد که تا قیامت باید بهشون درود و صلوات فرستاد.شاید محمد این کار رو نکرده باشه ولی مسلمونا مخصوصا شیعه ها کردن.
    عزیز من هم الان باید مثل خودت بگم اینکه من هنوز قوانین رو نخوندم رو به رخم نکش و سوء استفاده نکن؟نه من این کار رو نمیکنم.نیروی قاهره چه ربطی به این داره که یه آخوند مریض بیاد تو کتاب فقهی و دینی که فردا 1000 نفر میخوان میمون وار ازش تقلید کنن در مورد حاملگی عمه بگه.تازه این خوب خوبشه.شرایط حال کردن با شتر هم توش توضیح داده.این دیگه چیه؟اینم قاهره ست؟اکسی که نمیخواد قبول کنه اون احمق دیوونه بوده با اون چرندیاتی که سال های آخر قرن 20 گفته توئی برای همین بهت میگم ماله کشی میکنی.تو نمیخوای قبول کنی که اون احمق ها با استناد به اسلام توی جزئی ترین مسائل انسانی هم فضولی کردن و به خرد مردمان توهین کردند.تو اسم اینها رو میگذاری "پاسخ به پرسش های اساسی" .آخه خیلی مهم هست که با پای چب وارد توالت بشی یا پای راست.اونم الان تو قرن 21.واقعا....
    من نمیگم فرمایشات منو قبول کن.میگم فکر کن و حرفای آخوندک ها رو برام تکرار نکن.فکر کن.منو متهم به ندانستن نکن.فکر کن.منو یه یکی دیگه پاس نده.فکر کن.باور نداشته باش که دانسته هات کامل و بی نقصه و من چون زرتشتیم چیزی از اسلام نمیدونم.فکر کن فکر کن فکر کن.....
    من هرگز به تو نگفتم دروغگو.شرم نمیکنی که این حرف رو میزنی؟من کی به تو گفته بودم دروغگو؟چرا الکی مظلوم نمایی میکنی؟

    پاسخحذف
  45. شاهین (نویسنده وبلاگ)۱۰ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۴۷

    عزیزم مهم نیست که شخص مرده ست یا زنده.به صرف اینکه طرف مرده ما نباید بگیم چون مرده پس نیابد بدی هاش رو گفت.اگه اینطوره دیگه همه وقتی اسم چنگیز یا تیمور که میاد فقط باید به صرف اینکه اونا مردن به روانشون درود بفرستند.خودت از حرفت خندت نمیگیره که میگی چون علی مرده پس نباید من بدی هاشو بگم؟ما که اینجا نمیخوام پرونده علی رو تو دادگاه بررسی کنیم.داریم شخصیت کسی که مسلمونای شیعی ازش بت ساختن رو مو شکافی میکنیم و منم تو این قضیه علی رو %100 آدم بدی نمیدونم.فقط ازت خواستم که در کنار خوبی هاش بدی هاش رو هم فراموش نکنی و ازش بت نسازی.اگر جایی درباره ی خلخال پای زنی یهودی حرف زده 10 جا هم قوم های یهودی رو در یک بعد از ظهر قتل عام کرده یا چندین چند ایرانی و زرتشتی رو به کام مرگ فرستاده.ولی از اون ورم در نظر میگیرم که خلیفه ای بوده که در آخر به زرتشتی ها به اندازه ی دیگر خلفا جفا نکرد و بعد از مدتی پیمانی بست که دیگه کسی از زرتشتی ها رو برای مدتی نکشن و تا حدودی تیغ از زیر گلوشون برداشت.اما نمیتونیم که به صرف این کار خوبش یادمون بره که حتی برای مدتی کوتاه هم که بوده چند ایرانی و زرتشتی و یهودی و ... رو کشت.من اینها رو از روی حرفهای خودم نمیگم.کتب تاریخی که نویسندشون هم متعصب و مسلمون بوده نوشته.برای نمونه همون طبری.وقتی هم که مثلا به خطبه ی پس از جنگ جمل اشاره میکنم شروع میکنی به انتقاد از من و ازم میخوای که اینهارو وسط نکشم.ولی دوست عزیز با پاک کردن صورت مسئله که قضایا حل نمیشه.!!
    من به تو میگم حداقل گاتها رو بخون چون خودم قرآن رو خوندم و به حرفای دیگران بسنده نکردم.حداقل 4 خط از کتب دینی شما خوندم.دیگه مگه از قرآن هم بالاتر کتاب دارین شما؟برای همین میگم حداقل 1 بارم که شده گاتها رو بخون.باور کن ضرر نمیکنی.گاتها کوتاست و وقت گیر نیست.مثل قرآن شاخ و برگ نداره که وقت گیر باشه.پس شده 1 بار بخونش تا حداقل بن مایه ی اندیشه طرف مقابلت دستت بیاد.
    بازم درباره ی علی گفتی منم حرفامو به طور کامل زدم و حرفه دیگه ای ندارم.
    در مورد اون قضیه که تو اسمشو میگذاری توهین به مردگان هم دیدگاهمو گفتم.
    تو داری از کارل حرف میزنی.انگار که من گفتم تو نباید خدا رو با قلبت دنبال کنی؟ آخه چرا دقت نمیکنی؟من گفتم قلب و عقل با هم باید همراه باشند.همون حرف کارل.ملاصدرا و سهروردی هم همین رو گفتند.مگه من باهات مخالفتی کردم که این بحث رو کش میدی؟گفتی عرفانی خدا رو دنبال میکنی.منم گفتم صرفا شهود باطنی خوب نیست.تو هم گفتی شهود باطنیه صرف نیست و از عقلت هم کمک میگیری.منم گفتم پس اسم شیوه ای که داری باهاش خدا رو میشناسی عرفانی نیست و اشراقیه.از همون خالت بپرس ببین من دارم اشتباه میکنم؟نمیدونم آخه چرا الکی داری کشش میدی.من که در این باره چیز خاصی نگفتم. فقط حرفت رو تصحیح کردم و گفتم شیوه ات اشراقیه.دیگه بحث سر چیه عزیز؟
    عزیز تو دوست خوب من هستی (البته اگه همون محبوبه ای) من نمیگم تو بی مغزی.میگم گاهی اوقات مثل آخوندا حرف میزنی و فکر نمیکنی. فقط چیزی رو که از اسلامیون مغز یخ زده شنیدی تکرار میکنی.وگرنه اگه من فکر میکردم که تو مغز نداری و مغزت یخ بسته اصلا باهات 3 سال بحث نمیکردم.
    اما در اون باره ی ای گفتی منظور منو نمیفهمی باید بگم که من خیلی روشن و واضح صحبت کردم و منظورم این نبود که تو کتاب درسی باز میکنی و آیه مینویسی.اگه دقت کنی میبینی با کنایه بهت گفتم تو فقط داری رو آیه های مثبت و مکی قرآن دست میزاری ولی من در مقابل اون آیه های لطیفی که میگی آیات درشت و تند و مدنی قرآن رو هم برات گفتم تا دوباره قضیه علی رو تکرار نکنی و فقط نکات مثبت رو نبینی.در مقابل اون چیز های مثبت واقعیت های تند و سخت قرآن رو هم ببین.در ضمن نگفتم تو قرآن نخوندی.دوباره داشتم با کنایه بهت میگفتم طوری رفتار میکنی و روی آیه هایی دست میزاری که آدم شک میکنه که تو غیر آیاتی که توی کتاب درسیا آوردن چیزی دیگه ای از قرآن خونده باشی.گرفتی؟کنایه بود.بازم باید توضیح بدم؟

    پاسخحذف
  46. شاهین (نویسنده وبلاگ)۱۰ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۴۹

    اما در باره ی پل چینوت نوشتی:
    دوست خوبم خوبه که خودتم اشاره کردی که این پل از اعتقادات ما وارد اعتقادات اسلامی شد.چه عجب یه جا قبول کردی که اسلام چیزی رو از باورهای مردمان دیگر وام گرفته.اما درباره ی اون پل همونطور هم که در بالا تر گفتم کاملا با "صراط" فرق میکنه.این پل صورت فلسفی داره و پل صراط فقط اقتباسی از این پله.تازیان اون زمان چی از فلسفه میدونستن که حالا بیان پل صراط رو به گونه ای فلسفی بیان کنن.پل چینوت (پل داوری) که در گاتهای زرتشت هم بدان اشاره شده بعدها توسط موبدان ما تفسیر شد (همون مشتی فلسفه به قول خودت) و بعد ها اقتباسی از آن وارد اسلام شد.
    من هرگز از اینکه تو نمیدونستی ذات و صفات خدا از دیدگاه اسلام با هم یکی هستند سوء استفاده نکردم و نخواستم بر علیه تو ازش استفاده کنم.فقط خواستم یک مورد رو بهت نشون بدم که دیگه بهم تهمت نزنی که چون مسلمون نیستم چیزی از اسلام نمیدونم و هرچی میگم اشتباه ست.در ضمن عزیز بگذار خیالت رو راحت کنم که مادرمم همچین از اسلام خوشش نمیاد که حالا من بخوام اطلاعاتم رو در این باره از او بگیرم.او حتی باور داره که قرآن تحریف شده و اونجور هم که میگن اسلام دین کاملی نیست.از اسلام فقط نماز خوندنش رو انجام میده اونم به این خاطر که میگه : "من راه دیگه ای برای اینکه روحم رو تخلیه کنم بلد نیستم و نماز رو به چشم یک مدیتیشن میبینم".من هم خودم هیچ گاه با نماز خوندن مخالفت نکردم و اونو بر خلاف عقل ندونستم.پس لطفا فکر نکن که من اگر چیزی از اسلام میدونم به خاطر مادرمه.چون اصلا ایگونه نیست.تو چی در مورد زرتشت میدونی که میگی باید افتخار کنی با اینکه مسلمونی اما درباره ی زرتشت میدونی؟تو حتی نکردی گاتها با همه مختصر بودنش رو یکبار هم که شده بخونی تا حداقل مبنای باور زرتشتیان رو بدونی.من باید بنازم که نشستم تازی نامه رو با همه ی شاخ برگ هاش خوندم.اونم تو خانواده ای که حتی مادر مسلمونمم قرآن رو زیر سوال میبره.نمیخوام فخر بفروشم ولی وقتی با چنین وقاحتی داری تهمتی به من میزنی و کارم رو کم ارزش میدونی پس منم مجبور میشم پاسخت رو بدم
    من یه جامعه شناس نیستم که بخوام عدالت رو تعریف کنم.قاضی و حقوقدان هم نیستم.ولی برات با یه مثال ملموس توضیح دادم که فرد عادل نیاز نداره که جبار و قهار و مکار و ... باشه.به این کارات هست که میگم ماله کشی و سفسطه.اصلا به مثلی که من برات زدم توجه نمیکنی و فقط قضیه رو کش دار میکنی.پس تو باید از تعصبت کم کنی و از روی تعصب حرف نزنی (تهمتی که همیشه به من میزنی).این رو از هر آدم عاقلی میتونی بپرسی که آیا لازم هست کسی که عادل کامل هست جبار و قهار و مکار هم باشه؟آیا عدالت که یک صفت پسندیده و مثبته باید قهار و مکار و جبار و ... رو هم شامل بشه که صفات منفی و بد هستند؟آیا همون مثالی که زدی در مورد اینکه "من قاضی و دو طرف یک دختر 12 ساله ای که توسط فردی 30 ساله مورد تجاوز قرار گرفته" میطلبه که منه قاضی مکار و جبار و قهار باشم؟یعنی نمیشه به صرف اینکه من کاملا عادل باشم و موازین عدالت رو مو به مو رعایت کنم حکم بدم؟عدالت قاضی کافی نیست؟ واقعا نمیتونم منطقت رو در این باره بفهمم.

    پاسخحذف
  47. شاهین (نویسنده وبلاگ)۱۰ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۵۵

    اما درباره ی به قول خودت زیر و رو کردن اندیشه های آئین بهی:
    محبوبه تو به من میگی بی ادب ولی فکر میکنی خودت خیلی با ادبی؟با کمال وقاحت داری میگی کلمات گاتهایی عجیب غریبه؟خوشا به حال توء با ادب دختر.
    دوباره با کنایه گفتی "فرض می کنیم ذات بد هم مخلوق اهورا مزداست بشه گفت این آیین یکتاپرستی هست"؟ دوباره داری با کنایه به ما میگی که به ثنویت اعتقاد داریم؟نه حالا تورو خدا تو یکی بیا باور کن و قبول کن که ما یگانه پرستیم.!!! به خدا بعضی حرفات واقعا خنده داره.دیگه یگانه پرسی ما چیزیه که آخوندهای مغز یخ زده ی شما هم باور دارن.واقعا برات متاسفم.
    نکنه در آئین ما خدا و شیطان در مقابل هم قرار دارند؟مگه آئین ما آئین زروانیه (شرط میبندم که حتی اسم آئین زروانی به گوشت هم نخرده.چون اگه خورده بود دیگه با آئین بهی اشتباهش نمیگرفتی).
    درسته. آئین ما باور داره که در جهان دونیروی متضاد (دو گوهر همزاد) وجود داره که یکی مثبت و نور است و دیگری منفی و ظلمت.این دو همواره با هم در ستیز هستند و جهانیان هم در این ستیز درگیرند و ما باید با خرد خودمون راه نیک و نیکی و نور رو از راه بد و ظلمت تشخیص بدیم و با اون مبارزه کنیم.روان شاد دکتر حسابی یک جایی حرف خوبی زدن.گفته بودن که جهان شناسی و فلسفه ایران باستان از همه بهتر جهان رو توصیف کرده.میگفتن که ما در فیزیک جدید به نتایجی رسیدیم که اون زمان ها ایرانیان بدان باور داشتند.اینکه جهان همواره در حال حرکت به سوی نابودی ست و اجسام همواره در تلاش برای رسیدن به نهایت بی نظمی هستند.و چیزی که جلوی این بی نظمی رو میگیرد نیرویی ست که اگر درباره ی انسان باشد در برخی موارد روح خونده میشه.ایشون گفتند اسم این نیرو رو میشه فرشته گذاشت (همان ذات نیک یا به باور ما زرتشتیان همان سپنتامینو).و این بی نظمی رو شیطان (یا همون ذات بد یا به باور ما زرتشتیان انگره مینو).پس میبینی که باور ما زرتشتیان به اینکه دو نیروی متضاد در جهان وهمواره در همه موجودات وجود دارند و همه ی موجودات در ستیز بین این دو نیرو درگیرند صورت علمی هم دارد و با خرد جور درمیاد.

    پاسخحذف
  48. شاهین (نویسنده وبلاگ)۱۰ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۰۰

    ببین معنی این جمله هاتو نفهمیدم.یعنی مفهوم ننوشته بودی.پر از غلط بود واسه همین نمیتونم جوابت رو بدم:
    "اما این که ما مبنا را گذاشتیم به یکتا پرستی هیچ چیزو عوض نمی کنه
    اگه معتقدی یه جا هست که تو می دونی دقیقا مشخصاتشو بذار برای من
    همین دیگه تا همین جا کافی بود به نظرم"
    اما بالاتر که گفته بودی :
    "تنویت؟
    نه ما قبول کردیم دین زرتشت میشه گفت یکتا پرستی هست
    ولی هیچ جای گاتاها روشن نیم شه نگاه زرتشت به اهریمن در مقابل اهورا چگونه است"
    خدا وکیلی خیلی حرفت خنده داره.واقعا داشتم بعد از خوندن این جملات میخندیدم.ببینم تو کی گاتها رو خوندی و به ما نگفتی کلک؟ تو که بالاتر گفته بودی گاتها رو نخوندی؟ پس از کجا میدونی تو گاتها معلوم نیست نگاه زرتشت به اهریمن چی بوده.خدا وکیلی حرفات خنده دار نیست؟اگه اجازه میدی من این بخشهای دیدگاهت رو گلچین کنم و وبلاگمو باهاشون به روز کنم ببینیم نظر بقیه خواننده ها چیه.آخه دختر خوب چرا اینقدر سوتی میدی؟باز هم ادعا داری؟وقتی میگم اینا رو خودت ننوشتی برای همینه دیگه.وقتی میگم بعضی موقع ها بی فکر حرف میزنی برای همینه.پس فردا میخوای وکیلم بشی؟خدا به خیر کنه (چشمک)

    پاسخحذف